Monday 19 January 2009

اهواز، نفت سیاه و آب سیاه

متن سخنرانی در دانشگاه دورام انگلستان

رضا وشاحی

من بسیار متشکرم که از من دعوت به عمل آوردید که امشب در مورد وضعیت اقلیت ها در ایران صحبت کنم. شهر دورهام همچنان که سالها قبل توسط وایکینگ و بعدها نورمن ها اشغال شده بود، معنای اشغال و اسارت و تبعید را می داند و در حافظه تاریخی خود با آن آشنا می باشد. از جمله اشخاصی که با تاریخ خاورمیانه رابطه نزدیکی دارند و با مسایل اقلیت ها در ایران رابطه دارند آقای لرد لثویان بل هست که ایشان نماینده پارلمان در دورهام بوده است. نوه دختری ایشان گرترود بل هست که ایشان همراه با تی. ای. لرنس یا لرنس عربستان خالق کشورهای اردن و عراق امروز هستند. برای اینکه مرز بندی عراق هم بر مرز ایران تاثیر گذاشته، بنابر این بر ایران هم تاثیر گذاشته اند. برای مثال عرب ها و کردهای ایران می توانستند این طرف خط باشند و داستان کلا سر این است که خط کش کجا قرار بگیرد.

مقدمه

وضع حقوق بشر در مناطق ملت های ایران بسیار تاسف آور است. اصولا کلمه ایران کلمه ای نژاد پرستانه است. در زمان نازی ها، وزیر اقتصاد آلمان به نام هاملر شاخت به سفیر ایران در برلین پیشنهاد می کند که شما که خونتان مثل ما آریایی است و بر دیگران برتری دارید، چرا نام کشورتان را از پارس به نامی تغییر نمی دهید که برای همه روشن باشد که این کشور آریایی است؟ سفیر ایران هم این پیشنهاد را به رضا شاه می رساند و حکومت ایران دستور می دهد که نام ایران در مکاتبات رسمی استفاده شود. خب هیچکس از این نام نباید خوشش بیاید. اساس این نام نژاد پرستی است. ایران به معنای محل تجمع آریایی ها است. هر چند که نام سابق یعنی پارس هم نشانه سرکوب و نادیده گرفتن باقی ملت ها در ایران است. این روایت را البته فارس ها در ایران سانسور کرده و دلایل نامگذاری ایران را منتشر نمی کنند.

اهواز، نفت سیاه و آب سیاه

در منطقه اهواز که بزرگترین مخازن نفت و گاز جهان در آنجا هست، وضعیت آب بسیار بد است. مردم به آب آشامیدنی سالم که حداقل حق انسانی هر انسانی است دسترسی ندارند. جالب است در خود شهر اهواز در قسمت هایی که عرب نشین کمتر است و بر اثر سیاست های حکومتی فارس ها را ساکن کرده اند، وضعیت آب بسیار بهتر از مناطقی است که عرب نشین هستند.

بیماری های مختلف از جمله وبا و مالاریا بسیار شیوع پیدا کرده است. در بیمارستان ها و مراکز بهداشتی سرمایه گذاری نمی کنند.

ایجاد صنایع آلوده کننده مانند پتروشیمی ها، صنایع فولادسازی حیات وحش طبیعی را در معرض انقراض شدید قرار داده است. تالاب فلاحیه بسیار آسیب دیده است. خلیج خور موسی و مناطق معشور از ورود فزاینده فاضلآب های پتروشیمی تبدیل به یک محیط سمی برای آبزیان شده اند.
موارد سقط جنین و بیماری های سرطانی در این مناطق افزایش چشمگیری در پنج سال اخیر پیدا کرده است.

مردم عرب از کار در صنایع نفتی منع شده اند و نرخ بیکاری بالاترین نرخ را در کل ایران را دارد. از سال 1925 که احواز توسط فارس ها اشغال شد، صحبت و ممارست فرهنگ عربی ممنوع گردید. نام خیابان ها تغییر کرد. نام عربی کودکان را ثبت نمی کنند. هیچکدام از موارد اعلامیه حقوق بشر در اهواز و دیگر منازق ملت ها در ایران رعایت نمی شود.

رسانه های بین المللی را از ورود به منطقه اهواز و تهیه گزارش آزادانه منع کرده اند.

مشکل میدان های مین

در مناطق کردنشین و عرب در غرب ایران مناطق وسیع مین وجود دارند. حکومت به شکل عمدی این مناطق را پاک سازی نمی کند. هر هفته به شکل متوسط این میدان های مین 2 قربانی می گیرند که قربانی ها اکثرا کودکان و زنان هستند.

صحبت از 25 ملیون مین است که یکی از بزرگترین میدان های مین جهان را تشکیل داده اند و باقی مانده هشت سال جنگ بین ایران و عراق است. ما گزارشی داریم از یکی از فرماندهان نظامی ایران و طبق این گزارش حکومت ایران نه فقط این مناطق را پاک سازی نکرده است بلکه در بعضی مناطق ایجاد به مین گذاری های جدید هم نموده است.

سرکوب فعالان فرهنگی ترک در ایران

هفته ای نیست که خبری از دستگیری فعالان ترک در ایران به جهان منتشر نشود. روزنامه نگاران، استادان دانشگاه و دانشجویان ترک در خط اول این فشارها و سرکوب ها قرار دارند. فعالان فرهنگی ترک حق تدریس و آموزس به زبان مادی خود را می خواهند. در ایران هیچ زبان دیگری غیر از زبان فارس ها که اقلیتی 15 درصدی هستند به رسمیت شناخته نمی شود.

فعالیت صلح آمیز فعالان حقوق بشر ترک را در ایران تحمل نمی کنند. طبق بعضی از گزارش ها حکومت ایران سعی بسیار دارد تا حرکت ترک ها را رادیکالیزه کرده و با تغذیه غیر مستقیم بعضی از گروه ها، حرکت های مسلحانه به وجود بیاورد تا از این طریق سرکوب هر چه بیشتر جنبش حقوقی مسالمت آمیز ترک ها آسان و مهیا شود. خوشبختانه فعالان ترک تاکنون با هشیاری از این دام برچیده شده گذر کرده اند.

علت اینکه حکومت ایران حرکت های رادیکالیزه را تشویق می کند این است که نمی داند با حرکت های مسالمت آمیز چکار کند اینقدر در مانده است که یک منبع غربی از گفتگوی بین یک دیپلمات ایرانی به یک دیپلمات سوری در سازمان ملل نقل می کند که "در سابق سرکوب گروه های مسلح ساده بود، ما با این حرکت های مسالمت آمیز نمی دانیم که چکار بکنیم"

سرکوب بلوچ ها در ایران

بلوچ های ایران تحت فشار بسیار هستند و. روستاهای بلوچی بمباران می شوند. قاضی های انتخاب شده توسط وزارت اطلاعات حکم های خودسرانه صادر می کنند. عده بسیاری بی جهت زندانی هستند. رهبران روحانی سنی بلوچ را اعدام می کنند. مساجد سنی را با بلدوزر ویران می کنند. رهبران فرهنگی و فعالین حقوق بشر را اعدام می کنند.

حکومت ایران تمام تلاش خود را می کند تا در بلوچستان حرکت های مسالمت آمیز بوجود نیاید. از این حرکت های مسالمت آمیز به قدری هراس دارد که بنابر گزارش ها همکاری امنیتی وسیعی را با کشور پاکستان ایجاد کرده است که مبادا در پاکستان هم کسی برای بلوچ های ایران فعالیت بکند. وضعیت بلوچ ها در پاکستان هم که واقعا بد است سرکوب و شکنجه است و از این جهت حکومت ایران و پاکستان مشترکا عمل می کنند.

وضعیت کردها در ایران

کردها بعلت سنی بودن و پایبندی به سنن خود بسیار تحت فشار هستند. فعالیت احزاب سیاسی در کردستان ممنوع است و بسیاری را به جرم همکاری با احزاب سیاسی در معرض اعدام قرار دارند.

روزنامه های مستقل کردی بسته شده، مواد مخدر به شکل وسیعی در بین جوانان کرد رواج داده می شود، نرخ بیکاری بسیار بالاست. فعالان حقوق بشر مثل آقای کبودوند را به زندان می اندازند و در زندان هم تازه با ایشان بدرفتاری می کنند و به خانواده ایشان اجازه نمی دهند با ایشان ملاقات کنند و همچنین وی را از دسترسی به دکتر و درمان که بر اثر شکنجه های وارده به شدت به آنها محتاج است دور نگاه می دارند.

وضعیت ترکمن ها

از زمان سرکوب ترکمن ها و واژگونی قایق ماهیگیران وضعیت بحالت امنیتی در آمده است. بر اثر سرکوب شدید، جوانان ترکمن دسته دسته به کشورهای مجاور پناه می برند. حتی کشور همسایه ترکمنستان هم که با ایران قرار دادهای امنیتی دارد ترکمن ها را تحت فشار می گذارد.

حکومت ایران در مناطق ترکمن صحرا شروع به مین گذاری کرده است.

وضعیت عرب های اهواز

رسانه های مستقل ممنوع بوده و فعالیت هر حزب اهوازی ممنوع می باشد. بسیاری از زندانیان سیاسی در سالهای اخیر اعدام شده اند. گزارش های بسیاری از شکنجه زندانیان منتشر می شود. عرب ها از تحصیل در آموزش عالی منع می شوند.

غیر از مسایل نفت و بیکاری که در بالا بیان شد، قرار داد های امنیتی ایران با رژیم سوریه موجب شده که سوریه پناهندگان سیاسی ثبت شده در سازمان ملل را دستگیر و تقدیم وزارت اطلاعات ایران بکند از جمله این دستگیر شدگان خانواده جمیله کعبی می باشد که همراه با پنج کودک به ایران فرستاده شده اند.

مساله قرار دادهای امنیتی ایران با کشورهای مختلف

این قرار دادهای امنیتی ایران با کشورهای همسایه یکی از بدعت هایی است که در بین رژیم های سرکوب گر دیگر سابقه ندارد. ما نه در امریکای لاتین دهه های شصت و هفتاد و نه در افریقا و نه در جنوب شرق آسیا شاهد این بوده ایم. زمانی که نسل کشی و سرکوبی می شده مردم به راحتی به آنسوی مرز می رفتند تا نفسی تازه بکشند. در مورد ایران، حکومت دیکتاتور و سرکوب گر ملا های ایران حتی در کشورهای همسایه هم می خواهند پناهندگان و سرکوب شدگان را دوباره سرکوب کنند.

حکومت ایران با تطمیع و بستن قرار دادهای نفت و گاز و دادن امتیازات بازرگانی این کشورها را مجاب می کند که هم زبان های خود را هم سرکوب کنند.


دانشگاه دورهام انگلستان
دسامبر 2008

No comments: