فیلم سینمایی "گروه بادر ماینهوف" که به تازگی در آلمان به روی پرده عمومی آمده، سروصدای زیادی به پا کرده است.
جبههگیری موافقان و مخالفان فیلم در بسیاری موارد از بحث نظری درباره قوت و ضعف فیلم فراتر میرود، و نشان میدهد که گفتگو درباره یکی از مقاطع مهم تاریخ معاصر آلمان هنوز پایان نگرفته است.
جبههگیری موافقان و مخالفان فیلم در بسیاری موارد از بحث نظری درباره قوت و ضعف فیلم فراتر میرود، و نشان میدهد که گفتگو درباره یکی از مقاطع مهم تاریخ معاصر آلمان هنوز پایان نگرفته است.
در شرایطی که جهان با موج تازهای از تروریسم و خشونت کور روبروست، فیلم به یاد میآورد که تنها سی سال پیش جامعه آلمان با چنین آفتی روبرو بوده، و تا امروز از برخورد تحلیلی و منطقی با آن پرهیز کرده است.
'قهر انقلابی در برابر خشونت ارتجاع'
'قهر انقلابی در برابر خشونت ارتجاع'
در اواخر دهه ۱۹۶۰ در کشورهای اروپای غربی رشتهای از اعتراضات دانشجویی به راه افتاد که در بسیاری موارد، به درگیریهای خشونتبار میان جوانان مبارز و مأموران حکومت کشید.
برخی از جوانان که از فشار دستگاههای انتظامی به خشم آمده بودند، به این ایده گرایش یافتند که مبارزان باید با توسل به "قهر انقلابی" در برابر "خشونت دستگاه سرکوب" مقاومت کنند. جنبش اعتراضی که با تظاهرات و فعالیتهای مسالمتآمیز شروع شده بود، به مسیر افراط و تندروی افتاد.
برخی از جوانان که از فشار دستگاههای انتظامی به خشم آمده بودند، به این ایده گرایش یافتند که مبارزان باید با توسل به "قهر انقلابی" در برابر "خشونت دستگاه سرکوب" مقاومت کنند. جنبش اعتراضی که با تظاهرات و فعالیتهای مسالمتآمیز شروع شده بود، به مسیر افراط و تندروی افتاد.
دیدار محمد رضا شاه پهلوی از آلمان، نقطه عطف مهمی در تاریخ مبارزات دانشجویی آلمان به شمار میرود. با حمله چماقدارانی که گفته میشد "سفارت شاهنشاهی" در آلمان آنها را بسیج کرده است، تظاهرات به خشونت کشیده شد و جوانی به نام بنو اونه زورگ با تیراندازی پلیس به قتل رسید. فیلم این صحنهها را با دقت فراوان بازسازی میکند.
دیدار محمد رضا شاه پهلوی از آلمان، نقطه عطف مهمی در تاریخ مبارزات دانشجویی آلمان به شمار میرود. با حمله چماقدارانی که گفته میشد "سفارت شاهنشاهی" در آلمان آنها را بسیج کرده است، تظاهرات به خشونت کشیده شد و جوانی به نام بنو اونه زورگ با تیراندازی پلیس به قتل رسید. فیلم این صحنهها را با دقت فراوان بازسازی میکند.
دیدار محمد رضا شاه پهلوی از آلمان، نقطه عطف مهمی در تاریخ مبارزات دانشجویی آلمان به شمار میرود. با حمله چماقدارانی که گفته میشد "سفارت شاهنشاهی" در آلمان آنها را بسیج کرده است، تظاهرات به خشونت کشیده شد و جوانی به نام بنو اونه زورگ با تیراندازی پلیس به قتل رسید. فیلم این صحنهها را با دقت فراوان بازسازی میکند.
در آلمان به ویژه پس از تیراندازی به رودی دوچکه، رهبر مبارزات دانشجویی، اقلیت کوچکی از دانشجویان دست به سلاح بردند و خود را "چریک شهری" خواندند. با اتحاد دو گروهک به رهبری اولریکه ماینهوف و آندرئاس بادر، سازمانی تروریستی به نام "فراکسیون ارتش سرخ" (راف) پدید آمد که تا پایان دهه ۱۹۷۰ کشور را در وحشت و هراس فرو برد.
مرجع اصلی فیلم "گروه بادر ماینهوف" کتاب معروفی از اشتفان آوست، روزنامهنگار و پژوهشگر آلمانی است که سرگذشت "راف" را با دقت دنبال کرده است. فیلم به پیروی از کتاب، تلاش دارد سرگذشت "تروریسم آلمانی" را از زمان پیدایش این جریان در اواخر دهه ۱۹۶۰ تا نابودی آن در اواخر دهه ۱۹۷۰ بازگو کند.
مرجع اصلی فیلم "گروه بادر ماینهوف" کتاب معروفی از اشتفان آوست، روزنامهنگار و پژوهشگر آلمانی است که سرگذشت "راف" را با دقت دنبال کرده است. فیلم به پیروی از کتاب، تلاش دارد سرگذشت "تروریسم آلمانی" را از زمان پیدایش این جریان در اواخر دهه ۱۹۶۰ تا نابودی آن در اواخر دهه ۱۹۷۰ بازگو کند.
اشتفان آوست در کتاب خود بر پایه اسناد و گواهان فراوان، روند گرایش چپگرایان افراطی آلمان را به ایدههای خشونتآمیز نشان میدهد و اقدامات تروریستی "راف" را تا پایان فاجعهبار آن تشریح میکند.
یک فیلم در برابر دو راه
یک فیلم در برابر دو راه
برند آیشینگر چهره موفق و سرشناس سینمای آلمان تهیهکننده این فیلم است، که پیش از این، فیلمهای زیادی از جمله فیلم پرفروش "سقوط" را تهیه کرده است.
کمابیش مانند فیلم "سقوط" که آخرین روزهای زندگی آدولف هیتلر، رهبر نازیان را بازسازی میکند، در این فیلم نیز تلاش شده است، فرازهای برجسته یک تشکیلات تروریستی با دقت تمام بازسازی شود. تنها اشکال در این است که برخلاف مورد هیتلر، جامعه آلمان به ماجرای "راف" همچنان با حساسیت فراوان نگاه میکند و آن را هنوز به حافظه تاریخی نسپرده است. واکنشهای تند در برابر فیلم را باید در این چارچوب ارزیابی کرد.
اولی ادل کارگردان فیلم خود در جوانی در اعتراضات دانشجویی شرکت داشته است. ادل به گفته خودش، بر آن بوده که فیلمی بیطرفانه بسازد و سیر حوادث را به گونهای نمایش دهد که برای نسل جوان، که از آن دوران پراضطراب فاصله گرفته اما امروزه با نمونههای دیگری از تروریسم روبروست، قابل فهم باشد
اولی ادل کارگردان فیلم خود در جوانی در اعتراضات دانشجویی شرکت داشته است. ادل به گفته خودش، بر آن بوده که فیلمی بیطرفانه بسازد و سیر حوادث را به گونهای نمایش دهد که برای نسل جوان، که از آن دوران پراضطراب فاصله گرفته اما امروزه با نمونههای دیگری از تروریسم روبروست، قابل فهم باشد.
اولی ادل کارگردان فیلم خود در جوانی در اعتراضات دانشجویی شرکت داشته است. ادل به گفته خودش، بر آن بوده که فیلمی بیطرفانه بسازد و سیر حوادث را به گونهای نمایش دهد که برای نسل جوان، که از آن دوران پراضطراب فاصله گرفته اما امروزه با نمونههای دیگری از تروریسم روبروست، قابل فهم باشد.
فیلم بیش از هر چیز به روایت تصویری رویدادها تکیه کرده، و به عمد از داوری اخلاقی درباره تروریستها فاصله گرفته است. اما ایراد مهمتر فیلم آنست که برای شناخت علتها و انگیزههای تروریسم کمترین کمکی به تماشاگر نمیکند.
این نارسایی را بیش از هر چیز باید در سرگردانی فیلم میان دو نوع بیان یا دو سبک روایت دید که کارگردان نتوانسته راه خود را میان آنها انتخاب کند یا در فیلم تعادلی مناسب میان آنها برقرار سازد:
این نارسایی را بیش از هر چیز باید در سرگردانی فیلم میان دو نوع بیان یا دو سبک روایت دید که کارگردان نتوانسته راه خود را میان آنها انتخاب کند یا در فیلم تعادلی مناسب میان آنها برقرار سازد:
راه اول تصویرسازی تاریخچه "راف" و ارائه یک فیلم نیمه مستند از سرگذشت آن است؛ گزارشی تصویری از فعالیتهای "راف"، بازسازی دقیق صحنهها و رویدادها در کنار گفتگو با عاملان و گواهان و بازماندگان این جریان احتمالا میتوانست روشن کند که چرا گروهی از جوانان جامعهای مرفه و پیشرفته به ماجراجوییهای جنونآمیز و خشونتبار کشیده شدند.
راه دوم داستانگویی است، یعنی تدارک بافتی دراماتیک با گرتهبرداری از سرنوشتهای فردی و انگیزههای شخصی. این راه طبعا از دقت "وقایعنمایی" فیلم میکاهد، اما در عوض دست فیلمساز را در کاوش شخصیتها و تحلیل انگیزههای شخصی و روانی آنها باز میکند.
فیلم نمونههایی از این رویکرد را به صورتی خام ارائه داده است: روابط پرتنش بادر با اطرافیانش، رفتار عصبی و تیپ ماجراجوی او... یا در شخصیتی که با ظرافت بیشتر از اولریکه ماینهوف ارائه شده است: مادر دو فرزند، روشنفکر و روزنامهنگاری برجسته که با تصمیمی ناگهانی کار و زندگی را رها میکند، و از "پنجره زندگی عادی" به درون مبارزات تروریستی میجهد.
در اولین پلان فیلم اولریکه ماینهوف را میبینیم که با همسر و دو دخترش برای گذراندن تعطیلات به ساحل دریا آمده است. او در مجلهای خبر دیدار شاه از آلمان را میخواند و بر آن میشود که نامهای سرگشاده به "شهبانو فرح دیبا" بنویسد و او را از فقر و تیرهروزی مردم ایران باخبر کند. در پلانهای بعدی میبینیم که این زن روشنفکر با موج رویدادها غوطه میخورد و کمابیش بیاختیار به دنبال حوادث کشیده میشود.
در اولین پلان فیلم اولریکه ماینهوف را میبینیم که با همسر و دو دخترش برای گذراندن تعطیلات به ساحل دریا آمده است. او در مجلهای خبر دیدار شاه از آلمان را میخواند و بر آن میشود که نامهای سرگشاده به "شهبانو فرح دیبا" بنویسد و او را از فقر و تیرهروزی مردم ایران باخبر کند. در پلانهای بعدی میبینیم که این زن روشنفکر با موج رویدادها غوطه میخورد و کمابیش بیاختیار به دنبال حوادث کشیده میشود.
فیلم بیش از هر چیز به روایت تصویری رویدادها تکیه کرده، و به عمد از داوری اخلاقی درباره تروریستها فاصله گرفته است. اما ایراد مهمتر فیلم آنست که برای شناخت علتها و انگیزههای تروریسم کمترین کمکی به تماشاگر نمیکند
اما پیش از آنکه خود فیلم به پایان برسد، ظرفیت این خط روایی ته میکشد. با دستگیری و سپس خودکشی ماینهوف در زندان، فیلم قهرمان اصلی خود را از دست میدهد. از این به بعد، فیلم به بازگویی وقایع میپردازد و با نگاهی کمابیش سرسری تنها به نقل حوادث تا نابودی کامل "راف" اکتفا میکند.
اما پیش از آنکه خود فیلم به پایان برسد، ظرفیت این خط روایی ته میکشد. با دستگیری و سپس خودکشی ماینهوف در زندان، فیلم قهرمان اصلی خود را از دست میدهد. از این به بعد، فیلم به بازگویی وقایع میپردازد و با نگاهی کمابیش سرسری تنها به نقل حوادث تا نابودی کامل "راف" اکتفا میکند.
در بخش پایانی که نسل دوم و سوم تروریستها به میدان میآیند، هدف فیلم مقصور به پرورش این ایده است که خشونت یک نیرو یا افزار ساده نیست، بلکه در سیر خود هر دم نیروی بیشتری میگیرد؛ به دینامیسمی درونی مجهز میشود و به صورت گردونهای خودکار به جریان میافتد. این نیروی نامعقول نه تنها از اراده عاملان بیرون میرود، بلکه سرنوشت آنها را به دست میگیرد و به دنبال خود میکشد.
فیلم "گروه بادر ماینهوف" بیگمان از یک نظر اثری قابلتحسین است: فیلم بدون هراس از پیشداوریهای رایج یا جبههگیریهای چپ و راست، در برخورد با گذشته و شکستن سکوت شهامت نشان میدهد.
این فیلم در مراسم آینده اسکار از سوی آلمان برای جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان نامزد شده است.
این فیلم در مراسم آینده اسکار از سوی آلمان برای جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان نامزد شده است.
No comments:
Post a Comment