Wednesday 14 January 2009

توضیحی در مورد مقاله مشکلات جنسی در اهواز

رضا وشاحی

2009-01-14

من چند ایمیل موافق و مخالف به دستم رسید و تصمیم گرفتم که یک توضیحی در مورد این مساله بدهم.

واقعیت این است که ما در اهواز مشکلات جنسی داریم و از نوع بسیار حاد آن. مسایل ناموس پرستی و تعصبات شدید یکی از مسایلی است که بر رشد اجتماعی ما تاثیر بدی گذاشته است.

خب من این مسایل را می بینم و بر خودم وظیفه می دانم که حالا که در غرب آزاد نشستم این مسایل را هم فراموش نکنم و در موردشان بنویسم. من البته متوجه هستم که عده ای ناراضی خواهند بود.

ما در جامعه اهوازی خودمان، سنت بسیار قوی داریم. بهرحال باید کسی این کار را بکند و این مسایل را جلو ببرد و یا حداقل شروع کند. من معتقدم که در کنار کار سیاسی کردن، ما نیاز داریم که کار فرهنگی بکنیم. توسعه سیاسی و فرهنگی با هم نیاز است. چرا احزاب ما لنگ هستند؟ خب چون فرهنگ اجتماعی و ارتباطی ما ضعیف است. چون فرهنگ سازی نکردیم.

عده ای با این امر موافق نیستند مساله را فقط آزاد سازی احواز می دانند. مساله را فقط سیاسی می بینند. به نظر من بحث آزایا برلین هنوز هم برای ما مفید است. که ما دو نوع آزادی داریم: "آزادی از" و "آزدای در". "آزادی از" مانند این است که ما از استعمار ایران آزاد شویم. که خیلی خوب است و مهم و اساسی است ولی یک مقدمه است. به "آزادی از" آزادی منفی هم می گویند.

"آزادی در" یا آزادی مثبت یعنی اینکه ما در آزادی بتوانیم آزدانه رفتار کنیم و گرفتار یک وضعیت مشابه سابق ولی به یک نام جدید نشویم و همچنین این اصولا کمک خواهد کرد که به "آزادی از" هم برسیم
[1]. برای اینکه روابط سیاسی جدید مدرن شده است. شما برای اینکه حمایت بین المللی داشته باشید می بایست نشان دهید که مدرن هستید. کافی است یکی از این موارد مثل سرکوب فلان بخش جامعه نمودار شود و معلوم شود که فلان اپوزیسیون جویای آزادی و استقلال چشمانش را بر این مسایل می بندد. به یکباره فاجعه رخ خواهد داد. و آن اپوزیسیون از چشم می افتد.

من مثالی برای شما بزنم. دالایی لاما رهبر مشهور تبت در لندن سخنرانی داشت. در حین سخنرانی یک فرقه بودایی دیگر بیرون تظاهرات می کردند و منشورات خود را منتشر کردند. منشورات در حین تنفس جلسه به دست حاضرین در جلسه رسید. بحث این فرقه بودایی این بود که قبل از حمله چین این فرقه، توسط فرقه بودایی اصلی که دالایی لاما اکنون مسئول آن است، سرکوب می شد و الان هم فرقه بودایی دالایی لاما در انتشارات خود می گویند که فردا که از چینی ها راحت شدیم باز هم برای شما در تبت جایی نیست!! وضع به حدی رسید که بیشتر مردم جلسه سخنرانی دالایی لاما را ترک کردند. گفتند ما آمدیم اینجا که از شما که سرکوب شده اید دفاع کنیم ولی حاضر نیستیم که یک سرکوب را با یک سرکوب دیگر جایگزین کنیم.

مشابه این بحث را هم من در بین اهوازی ها شنیده ام. مسایل قبیله ای و مذهبی و غیره در بین ما اهوازی ها بسیار وجود دارد. مسئله تسامح فکری و مذهبی اصولا جا نیافتاده است. من در جلسه ای بودم و عده ای از تهدید بر علیه فلان فکر و غیره صحبت می کردند. یک آقایی خود من را تهدید می کرد. خب اینها به این علت است که ما روی این مسایل کار نکردیم. بخش زیادی از فرهنگ قبیله ای دست نخورده باقی مانده است.

بهرحال مسایل به یکدیگر مرتبط هستند و با گفتن اینکه این ها صرفا جزو فرهنگ ماست و باید دو دستی به آنها بچسبیم، ما بجایی نخواهیم رسید. این مسایل زمانی هم جزو فرهنگ غرب بود ولی تغییر ایجاد شد.

اصولا ما عرب های اهواز هم تغییر کرده ایم. شما سنت ازدواج را در نظر بگیرید: آیا ما همانطور ازدواج می کنیم که صد سال پیش رایج بود؟ یعنی تمام مراسم سابق با تمام جزییات هنوز به همان شکل اجرا می شود؟ طبعا نه ولی چون تغییرات ملایم بوده ما این را حس نمی کنیم و نمی بینیم. اصولا جامعه تغییر می کند و جامعه ای که تغییر نکند جامعه نیست.

اینکه به شکل گذشتگان باید زندگی کنیم و همین رفتاری را که پدر بزرگ ها با خانواده خود داشتند، نگاهی را که به دنیا داشتند، نوع روابط اجتماعی که ایجاد کرده بودند، الان هم داشته باشیم، خصوصا اینجا در غرب، غیر قابل قبول است.

نبرد ما در چند جبهه است. یک نبرد با فارس ها و حکومت فارس هاست. یکطرف دیگر فرهنگ داخلی خودمان است که عدم اصلاح آن تاکنون به نبرد ما با حکومت فارس ها بسیار ضربه زده است. این در بعد سیاسی شامل اصلاح افکار رمانتیک سیاسی باقی مانده از دوران سد اسوان مصر تا فروپاشی اتحاد شوری می شود. در بعد اجتماعی و فرهنگی از نحوه مهمان پذیری ما و غیبت نکردن پشت سر میهمانی که ده دقیقه پیش منزل ما بوده می شود تا مسایل هنری مدرن و خلاص کردن خود از موسیقی یکنواخت علوانیه و ملال آور ما و نگاه مدرن به هنر و ادبیات.

بهرحال مسایل ارضای جنسی بسیار مهم هستند. صحبت به سادگی از نرمال یا غیر نرمال بودن است. محافظه کاری نباید کرد.

عرب مدرن

من به دنبال این هستم که مفهوم عرب مدرن را جا بیاندازم. که یعنی ما عرب هستیم افتخار می کنیم به سنت های عربی، به ادب عربی و غیره. ولی عرب سنتی نیستیم. نیستیم و نمی خواهیم هم باشیم. برای اینکه معتقدم ما عرب های احواز از دیگر جوامع دنیا هیچ کم نداریم و عقب ماندگی فرهنگی، صنعتی، سیاسی و اقتصادی ما غیر قابل قبول است. و برای این امر هم چاره را در یک رفورم همه جانبه و ورود نظریه انتقادی به تمام کنج ها و زوایای زندگی عربی اهوازی خودمان می دانم.

راه سخت است کاشتن و نگاهداری درخت سخت است ولی میوه شیرین است.



[1] http://en.wikipedia.org/wiki/Two_Concepts_of_Liberty

No comments: