Monday 31 January 2011

افتضاح جدید حزب تضامن

 رضا وشاحی
31.01.2011

یکی از اعضای عالی رتبه حزب تضامن ضمن تماس تلفنی مرا تهدید کرد! این شخص که وجدان عفراوی نام دارد ضمن تماس تلفنی مرا تهدید نمود که در مورد ایمیلی که قبلا در مورد شخصی به نام م.ق فرستاده بود، سکوت کنم و "اگر سکوت نکنم بر پرونده پناهنگی من تاثیری منفی خواهد گذاشت!"

البته این اولین بار نیست که من توسط اهوازی ها تهدید شده و به من بد وبیره گفته شده است.  متاسفانه این جزوی از فرهنگ درخشان سیاسی اهوازی ما است که توسط بعضی احزاب مانند حزب تضامن صورت می گیرد.

نامبرده مشهور بود که عامل دست شخصی به نام ابوخالد، یا حسین الفک و حسین کمیته چی و یا حسین اهوازی در حزب تضامن می باشد. این آقای مسعود الفک  که به گفته مرحوم منصور اهوازی  اصولا عرب هم نیست و اصول کردی-لری و یا فیلی دارد و متاسفانه بر اثر ضعف شخصیت افرادی چون وجدان عفراوی و دیگران نفوذ بسیار شدید بر حزب تضامن داشت. سابقه این شخص در هاله ای از ابهام بوده و طرفداری اش از خمینی مشهود. هیچگاه در تلویزیون حاضر نمی شد و عکس خود را منتشر نمی کرد و مقاله های مخالفین فکری خود را در حزب تضامن سانسور می نمود و از انتشار آنان جلوگیری می نمود.

اما ماجرای ایمیل

تهدید به سکوت در مورد ایمیلی بود که من به شکل اشتباه از وجدان عفراوی دریافت کرده بودم. وی  در آن ایمیل در مورد یک شخص اهوازی به نام م.ق به مسئولین ضد تروریست می گوید که نامبرده جاسوس ایران می باشد و می بایست دیپورت شود.

من همان زمان با وجدان تماس گرفتم و کل دلایل وی را در مورد این اتهام بر علیه م.ق شنیدم. برای من روشن شد که این اتهام بی پایه بوده و این شخص بی گناه می باشد.

من قبلا شنیده بودم که بعضی اهوازی ها مانند مرحوم منصور اهوازی که خود واقعا استاد فتنه و دروغ بود و همچنین اشخاصی مانند حسین الفک و کریم عبدیان دیگران دشمنان فکری خود را به دولت های غربی به عنوان جاسوس، تروریست  و کمونیست معرفی می کنند تا حذف کنند، ولی وقتی دیدم  که مدرک ایمیل را جلوی چشمم می بینم که یک اهوازی به این درجه از بی شعوری، حماقت، بی انسانیتی، پستی و بی شرفی رسیده باشد که هموطن خویش، فرزند هم قبیله خویش، غریبه ای اهوازی را که به امید ماوا و پناه از شر حکومت ایران مهاجرت کرده است را بدون دلیل، تهمت بسیار خطیر جاسوسی برای ایران می زند و در صدد دیپورت وی است تا توسط حکومت کثیف ملاهای ایران اعدام شود، واقعا شکه شدم. تا یک هفته نمی تواستم خوب بخوابم و یا غذا بخورم.


آقا کثافت و پستی هم حدی دارد. انتقام قبیله ای هم حدی دارد! ولی گویا برای امثال عفراوی  و حسین الفک ها اتقام تا سر حد حذف فیزیکی جلو می رود و حدی ندارد.


من عادت دارم به هرکس که بی دلیل به کسی اتهام جاسوسی برای ایران می زند مشکوک نگاه کنم. من کل این ماجرا را مشکوک می بینیم. نمی توانم بفهمم چرا یکنفر به کسی بی دلیل اتهام جاسوسی بزند. بنظرم متهم کننده هایی این چنین خود برای خودشان علامت سوال می گذارند. باید بگویم که نامبرده خود من را و دیگران را اهم متهم به جاسوسی برای ایران کرده بود. سوال اینجاست چرا وی چنین می کند؟ و این سوالی است بسیار بزرگ و عمیق.

  
حالا همین فرد با زور و ارعاب می خواهد ما را در کشور دموکراتیک بریتانیا ساکت کند! جان من چوبه دار بر دوشمان می کشیم و از تهدید شما هراسی نداریم. با اهواز با خون پیمان نوشته ایم و خودکار بیک شما کم رنگ ست!

فقط لحظه ای تصور کنید حزب تضامن واشخاصی مانند وجدان عفراوی و حسین الفک فردا در اهواز به قدرت برسند. چه خواهند کرد؟ حمام خونی که انتها ندارد.


ترسم از ملاها نیست. که بعضی اهوای ها لولوهای ترسناک تری هستند.


Wednesday 5 January 2011

خیانت کشورهای عربی در عدم دخالت و میانجی گری در ماجرای گروگان گیری در سفارت ایران در لندن



05/01/2011

رضا وشاحی

اسناد وزارت خارجه بریتانیا هر 30 سال یکبار منتشر می شوند. در سری جدید این اسناد گزارشی در مورد واقعه گروگان گیری در سفارت ایران در لندن به چشم می خورد.

این ماجرا البته توسط حکومت وقت عراق طراحی شده بود. و حکومت بعث عراق شش جوان  معصوم اهوازی را تبدیل به شش تروریست نمود. و قضیه اهواز را هم به عنوان قضیه ای تروریستی در غرب مطرح کرد. از خوش خدمتی بعثی ها به رژیم ملاهای ایران چه بگویم که دلم خون است.

برگردیم به اسناد. اسناد جدید نشان می دهند که مسئولان وزارت خارجه بریتانیا از اینکه کشورهای عربی در این واقعه سکوت کرده اند و هیچ میانجی گری بین دولت بریتانیا و  گروگان گیرهای اهوازی نکردند بسیار خشمگین می شوند. و گزارش اضافه می کند تنها سازمان آزادی بخش فلسطین حاضر می شود که میانجی گری کند.

اسناد می گویند که وزارت خارجه بریتانیا از کشورهای عربی تقاضا می کند که میانجی شوند و از خونریزی جلوگیری شود. اولین کشور عربی که  تقاضای دولت بریتانیا را برای میانجی گری رد می نماید دولت سعودی می باشد.

تلخ ترین قسمت این اسناد بعد از پایان یافتن گروگان گیری است که دولت کویت در کنار دولت ایران از این این واقعه به شکل خونریزی اظهار خرسندی می کند و به دولت بریتانیا تبریک می گوید.

مسئولان وزارت خارجه بریتانیا اظهار تاسف می کنند و می گویند اگر دیپلوماتهای کشورهای عربی میانجی گری می نمودند، این پنچ نفر زنده می ماندند.

خب شما قضاوت کنید اگر یک کشور عربی میانجی گری می نمود و راه حل مسالمت آمیزی پیدا می نمود چقدر بهتر می شد. ولی کشورهای عربی دست روی دست هم گذاشتند تا خونریزی شود و قضیه عرب های احوازی هم به دنیا به شکل تروریستی معرفی شود. حکومت بریتانیا طبعا حاضر به خون ریزی نبود ولی بعد از اینکه احوازی ها یکی از اعضای سفارت را به قتل رساندند و جنازه وی را بیرون انداختند و بقیه را تهدید به قتل نمودند، برای حکومت بریتانیا راه حلی به غیر از پایان دادن به این ماجرا از طریق درگیری مسلحانه امکان نبود.


این کسانی که در حمله به سفارت کشته شدند در نظر من تروریست هایی هستند که دست پرورده حکومت عراق بودند. حکومت خمینی هم بسیار از این واقعه استفاده تبلیغاتی نمود تا سالها و تا همین امروز اتهام می زنند به دولت بریتانیا که عامل اصلی برنامه ریزی حمله مردان مسلح اهوازی به سفارت ایران بوده است و به همین دلیل هم این افراد را همه گی به قتل مر رساند تا اثری باقی نماند.

آن عده از اهوازی ها که این چنین تبلیغاتی را از این ماجرای حمله به سفارت ترویج می دهند خواسته یا ناخواسته تبلیغات حکومت ایران را ترویج می دهند. این هم که این عده شهید شدند هم خیلی بی معنی است کسانی که قضیه اهوازی را به شکل یک قضیه ترسناک با چفیه های عربی( به این شکل فرهنگ عربی را می خواهند تروریستی معرفی کنند) به صورت کشیده و کلاشینکف در دست، خشن و تروریست به دنیا معرفی می کنند، لاجرم تروریست هستند.