Friday 28 March 2008

حمله مسلحانه به يک اتوبوس در جنوب ايران




افراد مسلح ناشناس به يکی از اتوبوس های «کاروان راهيان نور» که دانش آموزان را به ديدار مناطق عملياتی جنگ ايران و عراق می برد، حمله کرده اند.
خبرگزاری مهر با انتشار گزارشی به نقل از محمد تقی خادمی یکی از مسئولان بنیاد موسوم به «حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس» اعلام کرده است که افراد مسلح ناشناس شامگاه پنجشنبه هشتم فروردین ماه از فاصله دور به این اتوبوس شلیک کرده اند که در نتیجه آن دو نفر مجروح شده اند.
بر اساس این گزارش حمله مسلحانه در جاده سوسنگرد-اهواز اتفاق افتاده است و اتوبوس عازم منطقه «دهلاویه» واقع در مرز ایران و یکی از مناطق عملیاتی جنگ ایران و عراق بوده است.
صبح روز جمعه نهم فروردین ماه، خبرگزاری فارس خبر این حمله مسلحانه را منتشر کرده بود اما پس از ساعتی، اين خبر را از خروجی خود حذف کرد.
محمد تقی خادمی همچنین به خبرگزاری مهر گفته است که به دنبال وقوع این حادثه، پلیس منطقه را محاصره و چند نفر را دستگیر کرده است. به گفته او افراد دستگیر شده در حال بازجویی هستند.
او این احتمال را مطرح کرده است که این افراد مسلح جزو گروه های تجزیه طلب باشند. به گفته آقای خادمی چند سال پیش هم چنین اتفاقی افتاده است.
این مقام نظامی همچنین گروه های تجزیه طلب را به تحریک کودکان به پرتاب سنگ به اتوبوس های کاروان راهیان نور متهم کرده است.
کاروان راهيان نور نام تورهای دولتی است که در تعطيلات نوروز دانش آموزان سراسر کشور را برای ديدار از مناطق عملياتی جنگ ايران و عراق به مرزهای جنوب غربی ايران می برد.
سومین سانحه برای راهیان نور
ا
ين سومين سانحه برای اتوبوس های «کاروان راهيان نور» در تعطيلات نوروز سال ۸۷ است. يکشنبه ۲۶ اسفند ماه، يکی از اتوبوس های کاروان راهيان نور در نزديکی شهر انديمشک واقع در استان اهواز با يک تانکر حامل سوخت تصادف کرد.
حمله مسلحانه به اتوبوس کاروان راهيان نور، سومين حمله مسلحانه به مسافران در جاده های ايران طی سال های اخير است.
در جريان اين سانحه ۲۲ دانش آموز زنده در آتش سوختند و هفت نفر زخمی شدند.
روز ششم فروردين ماه يکی ديگر از اتوبوس های کاروان راهیان نور در يکی از جاده های استان چهارمحال و بختياری واژگون شد. در جريان اين سانحه ۲۷ نفر از سرنشينان اتوبوس کشته شدند.
اما حمله مسلحانه به اتوبوس کاروان راهيان نور، سومين حمله مسلحانه به مسافران در جاده های ايران طی سال های اخير است.
پيش از اين در پايان سال ۱۳۸۴ و چند ماه پس از آن در منطقه جنوب شرقی ايران دو مورد حمله مسلحانه به مسافران روی داده بود.
جنايت در تاسوکی
ساعت ۹ شب پنجشنبه ۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۸۴، چند فرد مسلح با لباس نيروی انتظامی جمهوری اسلامی ايران جاده زاهدان – زابل را در منطقه ای به نام «تاسوکی» مسدود کردند و ۲۲ نفر از سرنشينان اتومبيل های در حال گذر را کشتند.
مدتی بعد گروهی به نام «جند الله» به رهبری عبدالمالک ريگی، مسئوليت اين حمله را به عهده گرفت و هدف خود را مبارزه برای دفاع از مردم سنی مذهب بلوچ و آزادی زندانيان خود که توسط نيروهای نظامی جمهوری اسلامی ايران دستگير شده بودند اعلام کرد.
کشتار در بم
چند ماه بعد، با وجود آنکه وزارت کشور جمهوری اسلامی ايران اعلام کرده بود امنيت را در منطقه جنوب شرقی ايران برقرار کرده است، حادثه ديگری اين بار در جاده کرمان – بم روی داد.
شامگاه پنجشنبه، ۲۳ ارديبهشت ماه سال ۱۳۸۵ افراد مسلح با لباس نيروی انتظامی جاده کرمان - بم را مسدود کردند و ۱۱ سرنشين ۴ اتومبيل در حال گذر را کشتند.
اين گروه مسلح همچنين با تير اندازی به سوی چند اتومبيل که از مقابل پست بازرسی ساختگی آنان گريخته بودند آتش گشودند و يک نفر را کشتند و چند نفر را مجروح کردند.
جمهوری اسلامی، گروه «جند الله» را متهم به دست داشتن در اين جنايت کرد و طی عمليات گسترده نظامی در منطقه کرمان، چند نفر را دستگير و اعدام کرد.
بمب گذاری در اهواز
جنوب شرقی ايران محل گذر باندهای قاچاق مواد مخدر است و همواره خبرهايی از قتل و گروگانگيری در اين منطقه منتشر می شود، اما در جاده های جنوب غربی کشور، در سال های گذشته گزارشی از حمله مسلحانه به مسافران منتشر نشده بود، هرچند در سه سال گذشته شهر اهواز هدف چند مورد بمب گذاری قرار گرفته بود.
در زمستان سال ۱۳۸۴ در اثر انفجار يک بمب در شهر اهواز بيست نفر کشته و نزديک به صد نفر مجروح شدند. پس از آن نوار بمب
گذاری ها در اهواز تا چند ماه ادامه يافت و موجب کشته و مجروح شدن تعدادی از رهگذران خیابان های اهواز شد.
جمهوری اسلامی کشورهای خارجی حاضر در منطقه، گروه های جدايی طلب و گروه های تروريستی سنی مذهب را به دست داشتن در اين بمب گذاری ها متهم کرده و چندين نفر را هم در اين رابطه به دار آويخته است.

Monday 24 March 2008

اوقفواتسليم لاجئي عرب الاحواز إلى إيران: المنظمة العربية لحقوق الإنسان في سورية

المنظمة العربية لحقوق الإنسان في سورية من مصادر حقوقية مطلعة بأن المواطن العربي الأحوازي اللاجئ سعيد حمادي الذي تم اعتقاله بتاريخ 5/3/2008 في مطار دمشق الدولي قبل خروجه إلى الدانمارك البلد المضيف لهلا يزال لدى دائرة الأمن الخارجي السورية "الجهة المختصة بترحيل الأجانب إلى بلدانهم " بغية ترحيله إلى إيران والذي سبق للمفوضية العليا لشؤون اللاجئين الحصول على تطمينات من السلطات السورية بخصوص عدم ترحيله،
إن المنظمة العربية لحقوق الإنسان في سورية إذ تدين وتستنكر بشدة الإجراءات التعسفية التي تمارسها السلطات السورية بحق الأشقاء من مواطني عرب الاحواز ,تطالب السلطات السورية العمل بما يتوافق قانوناً وشريعة حقوق اللاجئين التي تضمنها المفوضية العامة لشؤون اللاجئين التابعة للأمم المتحدة خاصة وان سوريا عضو في الأمم المتحدة وموقعة على قبول قرارات في هذا الخصوص ، كذلك العمل بما ينسجم ولا يتناقض والشعارات القومية والوحدوية التي ترفع.
وفي هذا السياق إذ تلفت المنظمة العربية لحقوق الإنسان في سورية النظر إلى الوضع اللانساني الذي يعيشه خمسة من العرب الأحوازيين سبق وان سلمتهم السلطات السورية إلى الأمن الإيراني وهم اليوم يواجهون تحت وطأة أسياط القهر والظلم والعنصرية إلى جانب الالوف منهم في السجون والمعتقلات الإيرانية اشد أنواع القهر والتعذيب وحكم على بعض منهم بالإعدام،فإنها في الوقت ذاته تطالب السلطات السورية المختصة العمل على إطلاق سراح المواطن العربي الاحوازي سعيد حمادي وعدم تسليمه لإيران وإعطاءه حرية البقاء في سورية أو السر حيث يشاء
دمشق في 22/3/2008مجلس الإدارة

Thursday 20 March 2008

قبیله عامل تفرقه در اهواز


2008/03/20

قبیله ها برای فرد عرب به شکل سنتی عرب مبدا تاریخ محسوب می شوند. اینکه پدر بزرگ فرد و جد بزرگ وی که بوده و چه تحولاتی در خانواده دور و نزدیک وی روی داده است. و چون این رویدادها را از کودکی فرا می گیرد، اثر بزرگی بر شخصیت آینده وی ایجاد می کند. معمولا افتخارات یک قبیله شامل بدگویی از قبیله های دیگر هم می شود!!! و به شکل سنتی و یا حتی مدرن هویت هر گروه بر مبنای نفی دیگران شکل می گیرد. همین نکات است که موجب می شود که ذهن فرد به خودی و غیر خودی تقسیم گردد.

یعنی اگر کسی جزو قبیله او باشد، خودی و خارج از قبیله نه رقیب بلکه می توان گفت به نوعی دشمن هم تعریف می شود. این نوع جهان بینی و نگاه به محیط صدمه بسیار زیاد و شدیدی به فعالیت ساسی در بین اهوازی ها زده است. حکومتها از زمان رضا شاه و محمدرضا شاه، تا حکومت جمهوری اسلامی همه گی این نکته را یافته و بر روی آن سرمایه گذاری کرده و بضا بهره برداری هم نموده اند.

چاره چیست؟

می بایست ما یک هویت جدید برای ملت عرب اهوازی تعریف کنیم. و به این ترتیب هویت قبیله ای را کمی نرم کنیم. بهرحال هویت قبیله ای به سادگی از بین نخواهد رفت. ولی هر درجه که این هویت را نرم تر کنیم، مجال همبستگی، همیاری، کار جمعی و هماهنگی بیشتر خواهد شد.

نیاز به اینکار به دست دادن تعریفی برای هویت اهوازی می باشد. این که یک عرب اهوازی چه کسی می باشد؟

برای این تعریف چهار نوع طرز فکر، تعریف های مختلفی دارند: نوع فکری که طرفدار پان عربیسم می باشد طبعا با هویت اهوازی مشکل دارد، چرا که وطن عربی را بی مرز و حدود می داند و اهواز به هرحال یعنی یک حدود جغرافیایی.

نوع فکر دوم فکر اسلامی است که هم در نوع شیعه و هم در نوع سنی آن، به هرحال به امت معتقد است و نه به ملت. و از این جهت هویت خاص جغرافیایی را نمی پذیرد.

نوع تفکر سوم تفکر کمونیستی است. که همچنان کم وبیش طرفداران خود را حفظ کرده است. و طرفداران آن ممکن است مخلوطی از افکار اسلامی یا پان عربیسم هم باشند. این طرز تفکر که در چند دهه پیش در جهان به شکل جدی دنبال می شد و شکست و اشتباه بودنش ثابت شده است، بر این فکر است که باید طبقه جهانی کارگر حاکم شود و نیازی به ملت و مرز نیست. این اندیشه است که حتی حدود اهواز را با ایران قسمت می کند. شکل های مختلفی هم دارد. یک شکلش هم فدرالیسم است. برای هر سه نوع طرز تفکر دیگران نسبت به ملت اهواز به نوعی اولویت بیشتری دارند. مثال واضح دیگران هم فلسطینی ها هستند.

نوع چهارم تفکری است که می گوید ما با اینکه عرب هستیم و با تمام عرب ها اشتراکات داریم، ولی هویت خاص خودمان را داریم. حدود جغرافیایی خاص خودمان را داریم. ما اهوازی هستیم. ما منافع ملی خود را داریم.

اینکه کدام یک از چهار نوع دیدگاه در آینده پیروز خواهد شد، به تحولات سیاسی بر می گردد. ولی نکته ای که محرز است پیروزی نوع اسلامی و تا حدودی پان عربیسسم، هویت قبیله گرایی را تقویت خواهد کرد.

Monday 10 March 2008

Iranian government continue sponsoring of terrorism

By Reza Washahi

New web site of qesas which lunched by extremist student group in Iran, showing Iranian government continue to spread culture of terrorism in the world.

The web site claiming award for killing Israeli head of intelligence and people can go and register there. Propaganda which design to feed emotional supporter of Iranian government among Islamic world.

Having such organisation in country like Iran is not possible unless by order of Iranian supreme leader Ali khamnee.

It is not first time that idea of terrorism which Iranian government propaganda called martyrdom, exercised in Iran. In early Islamic revolution Iranian government had a conference under the name of global Islamic liberalisation and had invited all most wanted to that conference.

Iranian revolutionary guard and specially its quds and Fajr Brigand also Iranian ruthless intelligent service are reported to be active in various terrorism activities, from Iraq to Argentina.

Long term sponsoring terrorist group such Hezbollah and Hamas by Iranian government is very well known. In Arabic gulf area it is reported that Iranian security service has lot so slept cells. Targeting American and British in Iraq and coalition in Afghanistan clearly is one of their strategies in recent years.

Government of mullah did not bring any thing other than terrorism, poverty, torture for the world. As result of Islamic government, at least five million escaped from Iran during last 30 years.

Question is for how much longer the world will tolerated such tyranny government which according to media speed up its building atomic bombs.