Saturday 28 February 2009

دیدار با وزارت خارجه انگلستان


2009-02-28

رضا وشاحی

در تاریخ 2009/02/24 با وزارت خارجه بریتانیا دیدار کردم. دیدار در مورد وضعیت حقوق بشر اقلیت ها و ملت ها در ایران بود.

دیدار در محیطی بسیار دوستانه و پر تفاهم صورت گرفت و بسیار موفقیت آمیز بود. در این دیدار مسایل مختلفی از جمله مسایل سرکوب های اخیر در احواز توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران مورد گفتگو و تبادل نظر قرار گرفت.

دولت بریتانیا همواره از مسایل حقوق بشر در ایران حمایت کرده است
این دیدار از جمله دیدارهایی است که به شکل مستمر توسط سازمان حقوق بشر اقلیت های ایران برنامه ریزی شده اند.

ما سعی مان تهیه گزارش و بازتابی از وقایع مسایل اقلیت های ایران به جهان است. به همین دلیل به زبان انگلیسی می نویسیم تا با جهان ارتباط بیشتری پیدا کنیم. همچنین رسانه های جهانی را مونیتور و رصد می کنیم تا گزارش های منتشر شده در رسانه های بین المللی در مورد اقلیت های ایران را منتشر کنیم.

برای دیدار از وب سایت سازمان حقوق بشر اقلیت های ایران به این وب سایت بروید

http://iranianminorityshumanright.blogspot.com/

Wednesday 25 February 2009

یک سال از استقلال کوزوو گذشت






کوزوو استقلال خود را جشن می‌گیرد. یک سال پیش در روز ۱۷ فوریه کوزوو که تا آن زمان ایالت خود‌مختار یوگسلاوی سابق بود، اعلام استقلال کرد. کوزوو اما منطقه‌ای است که روند فروپاشی یوگسلاوی از آنجا آغاز شد.

هاشم تاچی نخست وزیر و رهبر سابق شبه نظامیان اوچکا، یک سال پیش با این سخنان استقلال کوزوو را اعلام کرد: «با احترام به همه آنهایی که در راه کوزوو قربانی شده‌اند، ما که منتخب دمکراتیک و نمایندگان مردم هستیم، استقلال کوزوو را بعنوان یک کشور دمکراتیک اعلام می‌کنیم.»

آغاز جنگ توسط اسلوبودان میلوسوویچ

نوزده سال پیش از آن بود که با سخنان اسلوبودان میلوسوویچ روند فروپاشی یوگسلاوی آغاز شد. در مراسم ششصدمین سالگرد نبرد در دشت توکای سیاه که امروز به آن کوزوو می‌گویند، میلوسوویچ شعله‌های ناسیونالیسم صرب را برانگیخت و با خودمختاری کوزو به مخالفت برخاست.

میلوسوویچ هرچند در آن زمان موفق شد با کاربست نیروی نظامی خودمختاری کوزوو را محدود کند، اما نتوانست مانع از روند استقلال‌طلبی و جدایی سایر مناطق از دولت مرکزی در بلگراد گردد. با جنگ‌، سه ایالت اسلوانی، کرواسی و بوسنی –هرزه‌گوین اعلام استقلال کردند.

شکل‌گیری سازمان "اوچکا"

آلبانی‌تبارهای کوزوو نیز یک دولت موازی به رهبری "ابراهیم روگووا" برپا کردند که سال‌ها بدون اعمال خشونت در مقابل دولت بلگراد مقاومت کرد. نه سال بعد جنبشی بنام ارتش آزادیبخش کوزوو (اوچکا) که تا آن زمان ناشناخته بود، عملیات نظامی خود را آغاز کرد. جامعه بین‌الملل که هنوز اوضاع بوسنی –هرزه‌گوین را فراموش نکرده بود، ناظران سازمان امنیت و همکاری اروپا را به منطقه اعزام کرد.

پس از ناکامی گفتگوهای رامبویه در سال ۱۹۹۹ میلادی، عملیات نظامی نیروهای ناتو علیه صربستان آغاز شد. تا اینکه بالاخره در ماه ژوئن ژنرال‌های ناتو و نمایندگان دولت صربستان در کومانوو مقدونیه قرارداد صلح را به امضا رساندند. با این قرارداد کوزوو تحت قیمومیت ناتو و سازمان ملل قرار گرفت.

روند استقلال کوزوو

در فوریه سال ۲۰۰۷، پس از یک سال گفتگو با بلگراد و پریشتینا، مارتی آتیساری طرح موسوم به "استقلال تحت نظارت" را ارائه کرد که از سوی صربستان رد شد. طبق این طرح اتحادیه اروپا به جای سازمان ملل نظارت بر استقلال کوزوو را برعهده می‌گرفت. اکنون پس از اعلام استقلال هرچند که ۵۷ کشور کوزوو را به رسمیت شناخته‌اند، اما هنوزهم ماموریت ناظران اتحادیه اروپا آغاز نشده است.

در عین حال اگرچه "بورسیلاو تادیچ" رئیس جمهور صربستان اعلام داشت که این کشور کماکان کوزوو را به رسمیت نمی‌شناسد، اما از آنجایی که صربستان تمایل به عضویت در اتحادیه اروپا دارد، وی اعلام داشت که صربستان مانعی بر سرراه عضویت کوزوو در سازمان‌های بین‌المللی بوجود نخواهد آورد. اهمیت این امر در آن است که در صورت عضویت کوزوو در بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، این کشور می‌تواند وام‌های عمرانی دریافت کند.

Saturday 21 February 2009

آیت الله صافی گلپایگانی: كنترل جمعيت برای آينده تشيع يك تهديد است









روزنامه آفتاب یزد، سخنان آيت‌الله صافی گلپايگانی، از مراجع تقلید شیعه را منتشر کرده که گفته است «کنترل جمعیت» برای آینده شیعه یک «تهدید» است.به نوشته این روزنامه، آیت الله صافی گلپایگانی این سخنان را درجمع مبلغان حوزه كه به مناسبت آغاز ماه محرم به مناطق محروم اعزام می‌شوند بیان کرده است.
این مرجع تقلید گفته است «كنترل جمعيت» برای آینده شیعه تهديد به شمار می رود:«همين برنامه‌های تقليل اولاد، برنامه‌ دقيقی است كه می‌خواهند در مراكزی كه شيعه در اكثريت است، شيعه را از اكثريت بيندازند». وی از روحانیون خواست نسبت به این موضوع بی تفاوت نباشند.آفتاب یزد می نویسد آيت‌الله صافی گلپايگانی، همچنین به شدت از فرقه‌های عرفانی که وی آن ها را «عرفان‌های كاذب» نامیده انتقاد کرده و گفته است:« متاسفانه در خود حوزه نيز چنين دروسی وجود دارد».او گفته طرح اين مسائل مسئله‌ساز است.

Friday 20 February 2009

Thursday 19 February 2009

انتخابات ایران: سید خندان می آید ولی نباید فریب خورد

رضا وشاحی

2009-02-19

کدام انتخابات

آخر انتخاباتی که آزاد نیست، انتخابات است؟ مشتی دزد هیئت موتلفه حاجی بازاری و برادر سپاهی کجا و دموکراسی کجا؟ برادر شریعتمداری بازجو و شکنجه گر کجا و آزادی کجا؟ خامنه ای ضد آزادی و حقوق بشر کجا و انتخابات دموکراتیک کجا؟ انتخاباتی که نامزدش می بایست توسط ملاهای ضد بشری که از حکم اعدام صادر کردن برای فرزندان خود هم ابایی ندارند، کدام انتخابات است؟ این انتخابات فقط یک پز است به دنیا که ما انتخاباتی هم داریم .

ملاها دموکراسی را هم به لجن کشیده اند.

کدام اصلاح طلب

اصلاح طلبی که برای تغییر بافت جمعیت عرب ها بر نامه ریزی می کند، اصلاح طلب است؟ اصلاح طلبی که اجازه می دهد زمین های وسیعی توسط حکومت قصب و تصرف شود و تبدیل به مزارع نیشکر شود، آّیا اصلاح طلب است؟ امثال ابطحی اصلاح طلب هستند که عامل بدبختی هزاران نفر هستد؟ سرکوب مردم عرب و کرد و بلوچ و ترک و ترکمن توسط اصلاح طلبان هیچگاه فراموش نخواهد شد.

آیا علیرضا علوی تبار که در وفات خمینی دیکتاتور یک صفحه کامل در مدح وی می نویسد اصلاح طلب است؟ گروهی دزد و فعال در سازمانهای امنیتی حکومت اسلامی ایران نام خود را اصلاح طلب گذاشتند که سهمی در چاپیدن ملت های ایران داشته باشند، آیا این اصلاح طلب است؟ امثال کروبی که سابقه زیادی در سیستم امنیتی ایران دارد آیا می تواند از اصلاحات صحبت کند؟

اصلاح چه چیزی

نکته اصلی این است که اصلاح چه چیزی؟ کجای سیستم را نگاه داشت و کجا را برداشت؟ کجای این سیستم اصولا برای ملت ها در ایران قابل قبول است؟ اصولا آیا رژیم سیاسی موجود در ایران آیا اصلاح پذیر است؟ آیا منحل کردن سپاه و اطلاعات و بسیج و اطلاعات در ایران اصولا امکان دارد؟ با این همه قدرتی که سپاه پیدا کرده است و قرار دادهای نفتی می بندد و پالایشگاه می سازد و این همه دلار بالا کشیده است، آیا می شود این ها را دیگر به این آسانی منحل کرد؟ ولایت فقیه چی؟ آیا اصولا اصلاح طلبان این فکر را دارند که ولایت فقیه را یکبار و برای همیشه حذف کنند؟ خیر هرگز چنین فکری نداشته و ندارند قصد آنان فقط طولانی تر کردن عمر نظام دیکتاتوری ملاسالاری در ایران است.

8 سال در قدرت بودن و هیچ کاری هم نکردند. عده بسیار کمی از این افراد بودن که نشان دادند صادقانه تغییر کردند و اکثریت فقط نقاب عوض کردند.

خاتمی سید خندان

در روزگاری زندگی می کنیم که تمساح ها هم لبخند می زنند. شعار آزادی سر می دهند. از تسامح هم حرف می زنند. در ویترین هم نیستند. واقعی هستند. 8 سال هم رییس جمهور می شوند.

انبوهی از جوانان در دوم خرداد 76 به خاتمی بر اساس وعده هایی که داده بود رای دادند. که بیشترش هم از ترس از ناطق نوری بود که رای نیاورد. وقتی که رای آورد تمام وعده و و عیدها را فراموش کرد.

خنده دار تر استدلال طرفداران احمق ایشان است که می گویند "نگذاشتند که کاری انجام دهد" باید گفت لیاقت شما همین است. 8 سال در قدرت بودن و چاپیدن ثروتها و مهیا کردن زمینه برای احمدی نژاد فاشیست را اگر نمی بینید مثال دیگری سراغ ندارم تا شما را از عمق غارهایتان به سوی روشنایی بیرون بکشم.

مگر اینهمه سرکوب را ندیدید؟ مگر سکوت خاتمی را مشاهده نکردید؟ از خواب بیدار شوید.

توسعه پروژه موشکی و تسلیحات کشتار جمعی در زمان خاتمی

در زمان سید خندان، تمساح خفته، سید محمد خاتمی، تحت عنوان گفتگوی تمدنها، برنامه توسعه پروژه های موشکی و تسلیحات اتمی، میکروبی و شیمیایی در ایران شروع شد.

ملاهای ایران که دین اسلام را به لجن کشیدند سراغ مفهوم دیگری رفتند تا آن را هم به لجن بکشند. گفتگوی تمدنها و لبخند دروغین فقط برای ایجاد فرصت سوزی برای تغییر نگاه جهان از پروژه حقوق بشر ملت های موجود در ایران بود.

حزب مشارکت و صدور بیانیه نزدیک انتخابات

حزب مشارکت نزدیک به انتخابات که می شود به یاد می آورد در ایران ملت هایی هم هست!! حزب مشارکت البته آنان را با نام قوم نام می برد. کجا بود حزب مشارکت در سرکوب مردم ترک و عرب و بلوچ و کرد و ترکمن؟ چرا یک صدایی از آنان در نیامد؟ مگر همین نشان نمی دهد که آنان هم شریک جرم هستند؟ خجالت نمی کشید فقط نزدیک انتخابات یادتان می آید که ملت هایی در ایران هم وجود دارند؟

سیستم فاسد فقط تولید فساد می کند. کسانی که در دهه شصت دلارهای آنچنانی بالا کشیده اند راهی به پاک دامنی ندارند.

راه حل بایکوت انتخابات فرمایشی است

وقتی مردم عرب اهواز حتی آب آشامیدنی سالم ندارند و از حداقل حقوق بهره مند نیستند وقتی که وزارت اطلاعات ایران جوانان های عرب را دستگیر می کند و در زیر شکنجه می کشد، شرکت کردن در این انتخابات معنایی ندارد.

اصولا مردم عرب احواز در بسیاری از انتخابات فرمایشی گذشته بسیار کم شرکت کرده اند و همین شرکت کم رنگ هم زیر فشار سرنیزه و تهدید به اخراج از کار بوده است.

انسان در انتخاباتی شرکت می کند که آزاد باشد، دموکراتیک باشد و رای دادن واقعا تغییری ایجاد کند. در سیستمی که خامنه ای دزد و جانی مسئول اول آن است هیچ چیز بجز فریب و دروغ کاری و دزدی بیرون نخواهد تراود. از کوزه همان ترواد که در اوست.

Tuesday 17 February 2009

مبارزه زنان عربستان سعودی برای حق آموزش






تا چهل سال پیش در عربستان سعودی حتی یک مدرسه دخترانه وجود نداشت. امروزه اگرچه به کندی، اما رفته رفته امکانات دختران دانش آموز افزایش می‌یابد. در مدارس و آموزشگاه‌های عالی این کشور قوانین جدایی جنسیت با جدیت رعایت می‌شود.
ابرار، دختر دانش آموز کلاس چهارم دبستان باید توجه داشته باشد که در موقع بالا رفتن از پله‌ها به پایین نلغزد. او در مدرسه علاوه بر روسری و مانتو باید روبنده نیز بگذارد. در غیر این صورت از نمرات درسی‌اش کاسته خواهد شد. ابرار با خانواده‌اش در جنوب عربستان زندگی می‌کند.

در آنجا در مدارس، دختران دانش آموز موظف هستند که تنها از لابلای روزنه‌های کوچک روبنده به جهان پیرامون بنگرند. استان‌های جنوبی عربستان از محافظه‌کارترین مناطق این کشور محسوب می‌شوند. حتی در استان‌های دیگر هم آموزش دختران مراحل اولیه را طی می‌کند. فائزه بوخالد، استاد زبان و ادبیات عرب، در دوران کودکی در دهه شصت میلادی از اولین دخترانی بود که اجازه یافت در این کشور به مدرسه برود.

او از خاطراتش چنین یاد می‌کند: «مادرم همیشه می‌گفت، اگرمن صاحب دختر بشوم و او اجازه نداشته باشد به مدرسه برود، دخترم را به خارج می‌فرستم. بدین گونه بود که من در اینجا به مدرسه رفتم. مادرم همزمان کتاب‌های درسی مرا برداشت و با من مشغول یادگیری شد. حالا او کارفرمای موفقی است. طبیعی است در کشور ما این یک مورد استثناست. او تصوری را که از آموزش دختران در جامعه وجود داشت تغییر داد و این مانند سوراخ کردن یک سنگ بسیار طاقت فرسا بود.»

هنوز هم در عربستان سعودی رانندگی برای زنان با مجازات زندان همراه است

هنوز هم در جامعه مردسالار عربستان سعودی سوراخ کردن سنگی این چنینی، بسیار سخت است. ماها، که به عنوان معلم در وزارت آموزش و پرورش کار می کند، شدیدا به برنامه تبعیض آمیز مدارس دختران اعتراض می‌کند:

در دروسی مثل مذهب یا زبان عربی متن‌ها طوری انتخاب شده‌اند که در آن‌ها زن‌ها کلا کنار گذاشته می‌شوند. موضوع دوم حذف درس ورزش برای دختران است. در اینجا هیچ امکانی برای پرورش بدنی دختران دانش آموز وجود ندارد.»


وضعیت دانشجویان دختر بهتر می‌شود

برای اولین بار سال گذشته در مدرسه عالی دخترانه‌ای در ریاض رسما ورزش به عنوان ماده درسی گنجانده شد. انستیتوهای خصوصی نیز در عربستان وجود دارند که در آن‌ها در کلاس درس دختران و پسران بطور مختلط شرکت می‌کنند. از سال گذشته در ”دانشگاه ملک عبدالله“ در رشته علوم و تکنولوژی در بخش تحقیقات در کنار دریای سرخ دختران و پسران دانشجو همزمان و در کنار هم کار می‌کنند. حتی امکان استفاده از لباس‌های اروپایی و اجازه رانندگی نیز به آنان داده شده‌ است.

این دانشگاه از کنترل معمول در وزارت آموزش عالی خارج شده و به یک بنیاد عربستان سعودی متعلق است. جمیل داندانی، مسئول بخش روابط عمومی ”دانشگاه ملک عبدالله“ می‌گوید، تا به حال دانشجویانی که مخالف اجرای این نوع قوانین در مراکز آموزش عالی بودند، برای ادامه تحصیل به خارج می‌رفتند:

اگر به دانشگاه‌های کشورهای آمریکا‌، کشورهای حوزه خلیج یا به کشورهای اروپایی بروید، اگرچه کلاس‌های درس مختلط تشکیل می‌شوند، اما حتما دانشجویان زیادی را از عربستان سعودی در آنجا می‌بینید. برای خانواده‌ها این مسئله‌ای نیست. خود پادشاه عربستان به حدود هفت هزار دانشجوی دختر و پسر کمک هزینه تحصیلی برای تحصیل در خارج از کشور را پرداخت می‌کند. این دانشجویان عمدتا در دانشگاه‌های آمریکا و در کلاس‌های مختلط درس می‌خوانند.»

دو نسل زنان و دختران عربستان سعودی برای بدست آوردن امکانات آموزش عالی مبارزه کردند. امروزه خواست آن‌ها این است که امکان تحصیل در همه رشته‌ها را نیز بدست آورند و مهمتر این که دانش خود را بتوانند در کار مورد استفاده قرار دهند.
هنوز هم در عربستان سعودی گرفتن مدرک پایان تحصیلی دانشگاه، آخرین حد پیشرفت برای بسیاری از زنان محسوب می‌شود.

Saturday 14 February 2009

نبذة عن الروائي الكسندر سولجينتسين






رحل الكسندر سولجينتسين الكاتب الروسي الفائز بجائزة نوبل عن عمر يناهز التاسعة والثمانين عاما.
وكان سولجينتسين يعاني من ارتفاع ضغط الدم في السنوات الأخيرة من عمره.
ولكتابات سولجينتسين دور مؤثر فى التعجيل بوضع نهاية للاتحاد السوفيتي السابق الذي انهار عام 1992.

كما قضى الكاتب الروسي الشهير ثماني سنوات قاسية سجينا في معتقلات سيبيريا عقابا له على مهاجمته ستالين فى عدة كتب.
وفاز سولجينتسين بجائزة نوبل للادب عام 1970عن روايته "ارخبيل جولاج" الذى لفت انظار العالم الى معسكرات العمل القسري في الاتحاد السوفيتي السابق.


لكن بعد ذلك باربع سنوات تم نفيه الى الغرب حيث اصبح هناك ناقدا دائما للنظام السوفييتي ولروسيا ما بعد الشيوعية في ما بعد.
ثم سمح بعد ذلك له بالعودة الى روسيا عام 1994 الا انه بعدها بدأ يختفي عن الاضواء شيئا فشيئا.
ولسولجنتسين في سنوات عمره الأخيرة عدة كتابات تناولت التاريخ والهوية الروسية.


وقال ميخائيل جورباتشوف الزعيم السوفيتي السابق، الذي اسهمت اصلاحته في التعجيل بنهاية الشيوعية في بلاده، عن الروائي الروسي انه لعب دورا رئيسيا في تقويض نظام ستالين الاستبدادي، وان اعماله "غيرت ضمير الملايين".
واعتبرت الصحافة السوفيتية سولجينتسين خائنا وشنت هجوما لاذعا ضده بعد نشر الجزء الاول من ثلاثيته "الارخبيل" في عام 1973.
وروت تلك الثلاثية، التي نشرت في الغرب، تفصيلات عن الفظائع التي كانت تمارس في منظومة السجون ومعسكرات العمل القسري السوفيتية خلال الفترة بين عام 1918 وحتى عام 1956.


وفي مطلع عام 1974 سحبت السلطات السوفيتية الجنسية منه ونفي من بلاده ليقيم اولا في سويسرا، ثم في الولايات المتحدة، حيث عاش في عزله اختيارية اكمل خلالها عملين آخرين، منتقدا ما كان يراه انحدارا اخلاقيا للغرب.

امضى 8 سنوات في السجون السيبيرية
عاد سولجينتسين الى بلاده عام 1994 وكانت عودة مليئة بالدراما، حيث طاف في انحاء روسيا، ومنحه الرئيس الروسي السابق فلاديمير بوتين جائزة الدولة الروسية بعد ذلك بعدة اعوام.


ويقول مراسل بي بي سي في موسكو جيمس روجرز انه من المفارقات ان يعتبر سولجينتسين واحدا من اقوى منتقدي ومعارضي القمع الذي كانت تمارسه الاستخبارات الروسية او "كي جي بي" التي كان بوتين رئيسا لها.
وكانت آخر اعمال سولجينتسين هي رواية "مئتا عام" والتي نشرت عام ألفين، حيث تناولت اوضاع اليهود في المجتمع الروسي، ودورهم في الثورة الاشتراكية.


اسهامات
ويرى نقاد الادب ان اعمال سولجينتسين ومواقفه هزت اركان الاتحاد السوفيتي من الاعماق، حيث اسهمت في مواجهة واختراق المحرمات والممنوعات آنذاك، واخراج الاسرار المدفونة عميقا.

وتقرأ هذه الكشوفات في اعمال مثل "يوم واحد في حياة ايفان دينيسوفتش"، التي تروي تفاصيل عن حياة نجار وجد نفسه وسط شبكة سوفيتية من معسكرات عمال السخرة، حيث المعاناة الفظيعة من المجاعة والبرد القارس والاجراءات العقابية القاسية.
قال سولجينتسين عن تلك المعاناة انها اوصلت متوسط حياة هؤلاء العمال، الذي كانوا يعاملون كالعبيد، الى شتاء واحد فقط.

وقد وصف سولجينتسين منظومة السجون السوفيتية او " الجولاج" بانها "مفرمة للحم بشري" لكل من كان يراه ستالين معارضا او منتقدا لنظامه، او حسب وصف الدكتاتور السوفيتي بانهم "اعداء الشعب".

ذاكرة مشتعلة

متأبطا مهاراته الروائية وذاكرته المضيئة امضى سولجينتسين نحو اربعين عاما يعمل بسرية وكتمان وخوف، لكنه في النهاية، وبعد انتقاله الى منفاه، شرع في نحت الحقيقة وفضح الاكاذيب التي كان يطلقها النظام السوفيتي، وكانت تلك هي مساهمته في وضع نهاية لهذا النظام.
وعندما فاز سولجينتسين بجائزة نوبل عام 1970 رفضت السلطات السوفيتية السماح له بالتوجه الى ستوكهولم لتسلم جائزته، لكنه، وفي رسالة هربت الى الاكاديمية السويدية، كتب مثلا روسيا يقول: "كلمة حق واحدة تفوق العالم كله".

لكنه، وبعد عودته من منافه عام 1994، صدم مما رآه في بلاده، واعتبر ان الكرملين كان عاجزا عن وقف اعمال السطو والاستيلاء على مصادر الثروة الروسية الهائلة من قبل "حيتان" مرتبطة بالنظام السياسي.
كما اعتبر ان الكرملين كان غير قادر على الوقوف امام ما يراه من تهديدات حلف الاطلسي والمؤسسات الغربية الاخرى.
ويرى بعض النقاد ان سولجينتسين، الذي كان بطلا بالنسبة للكثير من قرائه، عند آخرين صاحب نظرة واحكام سياسية محبطة بقدر ما كانت اعماله ملهمة.

Thursday 12 February 2009

انقلاب ایران یک اشتباه بزرگ بود و مقصر اصلی اش چپ ها هستند

رضا وشاحی

2009-02-12

برای نسل تازه ای که در روزهای انقلاب متولد شدند، مانند خود من همواره یک سوال بزرگ مطرح بود که چه شد که در ایران انقلاب شد؟ آیا اصولا انقلاب کردن کار درستی است؟ آیا انقلاب کوبا و روسیه موفق بودند؟ آِا غیر انقلاب کوبا و روسیه غیر از تقسیم عادلانه فقر و سرکوب مردم کار دیگری انجام داد؟ برای ما که هر سال تولدمان یک عدد به عمر حکومت اسلامی هم اضافه می شود، انقلاب ایران تاثیر منفی زیادی بر زندگی ما بر جای گذاشته است. در آستانه سی ساله شدن انقلاب ایران در این مقاله از زبان نسل اول انقلاب نگاهی می کنیم به نتیجه این انقلاب.

چپ ها مقصر هستند

قبل از شروع فعالیت های نیروهای چپ، اصولا نیروهای مذهبی در ایران تحرک کمی داستند. کم کم نیروهای چپ واگن مذهبی ها را هم حرکت داد و به دنبال خود کشید. ائتلاف چپ و مذهبی ها تحت عنوان مبارز نیرویی را در جامعه آن روز ایران ایجاد کرد که حکومت شاه توان مقابله با ان نداشت.

برای ما نسل اول انقلاب نیروهای چپ خصوصا فداییان خلق که فتیله مبارزات مسلحانه را آتش زدند که بعدا بصورت کاتالیزوری حرکت های ملیونی را سرعت داد، غیر قابل بخشش است. آنان برای آینده ما برنامه ریزی می کردند بدون اینکه نظر ما را بخواند. بدون اینکه حساب کنند که فردا که این توده های ملیونی به حرکت افتاد اولین قربنیان خود انان خواهند بود و زیر این بهمن سنگین همه چیز دفن خواهد شد.

نتیجه کار البته بسیار بدتر از هر پیش بینی دیگر بود.

نتیجه انقلاب افتضاح بود: خمینی
ملاهای ایران مانند دیوی در یک بطری حبس بودند. در این بطری که باز شد و این دیو که بیرون آمد، دیگر بازگرداندش به بطری امکان پذیر نیست.

نتیجه انقلاب تاسیس یک حکومت اسلامی قرون وسطایی به ریاست یک پیرمرد دیکتاتور به نام خمینی شد. حکومتی که تمام فکرش توسعه فرهنگ شیعه در منطقه، استفاده ترور و خشونت در هرجای جهان و به هر شکل ممکن، سرکوب بی نهایت ملت های ایران.

مقایسه زمان شاه با زمان خمینی در الاهواز
مقایسه اجمالی نشان می دهد که حکومت شاه صدها برابر بهتر از حکومت فعلی ایران است.

درست است که عرب های اهواز در شرایط بدی بسر می بردند و حقوق سیاسی وجود نداشت و شکنجه و اعدام هم موجود بود، ولی حداقل حقوق اقتصادی وجود داشت و برای مثال شرکت نفت بزرگترین پیمانکار منطقه در استخدامهای خود نگاه نمی کرد که شما عرب هستید و یا نه.
من بسیاری از کارمندان عرب ارشد شرکت نفت را که اکنون بازنشست شده اند را می شناسم که در رتبه های بالا و در قسمت های مختلف پالایش، بهره برداری، حفاری، خدمات و غیره کار کرده اند.

از لحاظ شکنجه و اعدام و شدت سرکوب، اصولا حکومت شاه قابل مقایسه با حکومت اسلامی ایران نیست. حجم و شدت سرکوب ها در ایران دوران خمینی و خامنه ای فقط قابل مقایسه با معدود کشورهایی در تاریخ می باشد.

بعد از انقلاب چه شد
آزادی منتظر بود تا ببیند کدامیک از نیروهای عقب مانده به قدرت خواهند رسید و آزادی را سرکوب
خواهند کرد.

آیا نیروهای عقب مانده کمونیستی چریک های فدایی خلق که یکی از اعضایشان را بخاطر داشتن دوست دختر، اعدام انقلابی کردند!! به قدرت خواهد رسید تا بقیه را اعدام کنند و یا نیروهای مذهبی عقب مانده مذهبی- مارکسیستی مجاهدین که حتی رستوران های ایتالیایی را هم منفجر می کردند و یا نیروهای ارتجاعی ملاها که یکی از مخالفت هایشان با غرب تاکنون این بوده که غرب به ما اجازه نمی دهد سنگسار کنیم؟ اصولا چنین سازمان و گروه هایی که اعضای خود را سر به نیست می کنند، آیا ممکن است برای یک جامعه آزادی بیاورند؟

بهرحال همان طور که همه می دانیم ملاهای ارتجاعی به قدرت رسیدند ولی نباید از خاطر دور داشت که هر کدام از دیگر گروه ها هم به قدرت می رسیدند وضعیت بهتری ایجاد نمی شد. شاید حتی اگر کمونیست ها به قدرت می رسیدند هزاران اعدام تبدیل به عددهای شش رقمی می شد.

خاورمیانه دوران شاه
دوران شاه نه حماس وجود داشت و نه حزب الله و نه جنگ ایران عراق شکل گرفت و وضعیت منطقه آرامش داشت. القاعده را هم اگر ثمره تاثیر انقلاب ایران بدانیم، می توان به این لیست اضافه کرد.

سرکوب شاه همانطور که در بالا گفته شد اصولا قابل مقایسه با حکومت ایران نیست. انبوهی از زندانیان چپ و مذهبی که زندان های هر دو دوره را تجربه کرده اند بر این مطلب گواهی می دهند.

سلطنت طلبان دیگر در ایران جایی ندارند
بهرحال دوران شاه تمام شد و دیگر باز نخواهد گشت. نیروهای سلطنت طلب که انبوهی ثروت غارت شده با خود از ایران خارج کردند و الان ثروتمندترین قسمت اپوزیسیون ایران هستند بجای اینکه به دموکراسی و حقوق بشر واقعی توجه کنند به دموکراسی و حقوق بشر فارس ها توجه می کنند. بشر برای آنان یک فارس است. دموکراسی فقط برای فارس هاست. وجود ملت های مختلف در ایران را انکار می کنند و ملت های درون ایران را فقط یک مشت ایل و طایفه و قوم می بینند. یک بار از حقوق عرب ها در اهواز صحبت نکردند و هنوز سرکوب رضا شاه را افسانه بافی می کنند.

باید گفت که دیگر سلطنت طلبان در ایران جایی ندارند و بازگشت شان به قدرت بر اساس اصل ساده: تحولات اجتماعی یک طرفه هستند و بدون بازگشت، محال است.

اتهام بی خودی نزنید
من جلو جلو بگویم از این عادت بد که هر کس اگر گفت دوران شاه از دوران خمینی بهتر بود، حتما سلطنت طلب است، به آن دسته که به این جور اتهامات علاقه دارند باید گفت که بنابر منطق خود شما، هم هر کس هم که از انقلاب طرفداری می کند طرفدار رژیم خمینی است. پس این به خودتان بر می گردد. تهمت نزنید.

این یک واقعیت است که انقلاب ایران یک اشتباه بزرگ بود و دوران شاه با همه سرکوب هایش در کل، بهتر از نظام امروز ایران است


اشتباه بزرگ ملت های ایران
اشتباه بزرگ ملت های ایران این بود که با انقلاب بدون دانستن اینکه بعد از حکومت شاه چه حکوکتی بر سر کار خواهد آمد ائتلاف کرده و همراهی کردند. این درست است که در زمان شاه هم ملت های موجود در ایران سرکوب می دند و از حقوق سیاسی و فرهنگی بهره مند نبودند ولی مقیاس سرکوب به شکل بعد از انقلاب نبود و حداقل حقوق اقتصادی وجود داشت.

ملت ها در ایران و خصوصا ما عرب های احواز که شیرهای نفت را بستیم و واقعا بدون اعتصاب کارکنان شرکت نفت، انقلاب پیروز نمی شد، می بایست دوباره به این دام نیافیتم.

اتحاد نامیمون بدون داشتن طرحی برای پس از سقوط اشتباه بزرگی خواهد بود. متاسفانه بعضی احزاب احوازی مانند حزب همبستگی الاهواز بیانیه صادر کرده اند و از ملت ایران خواسته اند که دوباره همین ماجرا تکرار شود. این درست نیست و ما می بایست از گذشته درس بگیریم. اتحاد به صرف سرنگونی پاسخ مشکل ما نیست.

کمونیست ها مقصر هستند
کمونیست ها به رهبری مسکو عامل نابودی آرامش در منطقه خاومیانه هستند. مشکلات افغانستان هم بعد از ورود ارتش کمونیستی شوروی شروع شد و در سالهای بعد، اسلام گرایی افراطی رشد نمود که امروزه ابعاد جهانی پیدا کرده است.

با اینکه خوشبختانه نظام کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و حکومت برده داری جهانی موفق نشد که به قدرت برسد و شکل بگیرد، ولی افکار کمونیستی متاسفانه تاثیرات بسیار بد خود را در افکار منطقه، تحلیل ها، به شکل میراثی شوم بر جای گذاشته اند.

اصولا همین افکار مارکسیستی بود که عامل این شد که ملت های ایران در تغییر حکومت شاه دخالت کنند و بدون حضور آنان این میسر نمی شد. همین افکار کمونیستی بود که موجب شد که کردها در کردستان به جان هم بیاقتند و برادر کشی کنند.

این میراث شوم کمونیستی متاسفانه گریبانگیر قضیه اهواز هم هست. و بسیاری دانسته و یا نادانسته از این ادبیات سیاسی چپ استفاده می کنند. شما کافی است بیانیه های گروه های حتی مذهبی را نگاه کنید و این مساله را خواهید دید.

امیداوارم که چپ های اهوازی ما هم مانند بسیاری دیگر چپ ها در جاهای مختلف دنیا، با صداقت اشتباه نامه های خود را منتشر کنند و صادقانه اعتراف کنند که قومی را به ظلمت می کشاندند و اشتباه می کردند و حداقل نسل جدید را از به بیراهه رفتن و جذب افکار پوسیده کمونیستی شدن، که فقط باعث تحریک و ایجاد افکار مذهبی افراطی می شود، بر حذر دارند.

البته این امر نیازمند شجاعت است.

Wednesday 11 February 2009

جوک شماره 3

رضا وشاحی
یک عرب اهوازی در شیراز در یک پارک در حال راه رفتن بود که دید یک سگ به یک کودک حمله می کند.

مرد عرب رفت و سگ را کشت و کودک را نجات داد.

مامور پلیس گفت که اسم شما را فردا در روزنامه ها به عنوان یک شیرازی قهرمان خواهند نوشت.

مرد عرب اهواز گفت ولی من شیرازی نیستم.

مامور پلیس گفت که می نویسیم یک قهرمان ایرانی یک کودک را نجات داد.

مرد عرب اهوازی گفت ولی من که ایرانی نیستم.

پلیس گفت از کجا هستی؟ و مرد عرب گفت که من عرب اهوازی هستم.

فرا صبح روزنامه های ایران نوشتند که یک مرد عرب اهوازی تروریست یک سگ را در پارکی در شیراز کشت.

Tuesday 10 February 2009

اهدای خون بجای زنجیرزنی






شماری از روحانیون شیعه در افغانستان زنجیرزنی در روز عاشورا را، خلاف ارزشهای اسلامی دانسته و صدها تن از شیعیان افغانستان حاضر شده اند به عوض زنجیرزنی در روز عاشورا، به بیمارستانها خون بدهند.

امروز (سه شنبه، ۱۷ جدی/دی) صدها نفر در بانک خون کابل حضور یافتند تا برای اهدای خون در روز دهم محرم نام نویسی کنند.
آیت الله آصف محسنی، از روحانیون سرشناس افغانستان می گوید زنجیرزنی کار "نادرستی" است. و رسمی است که از گذشته بجا مانده و "کار احساسات عامیانه" مردم است.

آقای محسنی گفت: "من به آنها (زنجیرزنان) گفتم به هیچ وجه زنجیر نزنند، تا چه رسد به این که (این زنجیرها) قمه (تیغ) داشته باشد و با زدن آن از بدن انسان خون بریزد. این کارها بی فایده است. به جای این که این خون ها به زمین ریخته شود، ببرند به بیمارستانها و به مردم مریض بدهند که فایده اش بیشتر است."

آیت الله محسنی گفت: "این کار (زنجیرزنی) را من محکوم می کنم... و مخالف زنجیرزنی هستم. این کار احساسات عامیانه مردم است."در افغانستان و شماری از کشورهای اسلامی، مسلمانان شیعه در روزهای عزاداری در دهه اول ماه محرم سوگواری و سینه زنی می کنند. در برخی موارد تیغ های کوچکی نیز به زنجیرها می بندند.

در سالهای اخیر در افغانستان مجالس زنجیرزنی و سینه زنی به گونه کم سابقه ای برگزار می شود. با آن که روحانیون در افغانستان با این گونه زنجیرزنیها مخالفت کرده اند، اما بیشتر جوانان به زنجیرزنی می پردازند

اما امسال روحانیون در شهرهای افغانستان، به ویژه کابل، با جدیت بیشتری با زنجیرزنی و خون ریزی در روزهای محرم مخالفت کردند. آنها زنجیرزنان را تشویق کردند که به عوض زنجیرزنی و ریختاندن خون خود، به بیماران خون هدیه کنند.
من به آنها (زنجیرزنان) گفتم به هیچ وجه زنجیر نزنند، تا چه رسد به این که (این زنجیرها) قمه (تیغ) داشته باشد و با زدن آن از بدن انسان خون بریزد. این ها کارها بی فایده است. به جای این که این خون ها به زمین بریزد، ببرند به بیمارستانها و به بیماران بدهند که فایده اش بیشتر است.

آیت الله محسنی
شماری از زنان نیز در این برنامه شرکت کرده اند. زنی که در یکی از مراکز ویژه اهدای خون در کابل با پسرش حضور یافته بود، گفت همین که اطلاع یافت که چنین مرکزی ایجاد شده، تصمیم گرفت مقداری از خون خود را به بیماران هدیه کند. این زن می گوید در سال های گذشته به نیازمندان پول می داد و "علم" بسته می کرد، اما امسال تصمیم به اهدای خون گرفته است.
رقیه یک زن جوان دیگری که برای اهدای خون ثبت نام می کرد گفتد: "من امروز بسیار خوشحالم که نهادی به نام سید الشهدا باز شده و یک نهضت اسلامی و انسانی ایجاد شده و ما در آن شرکت می کنیم."
او افزود: "مهم نیست که در این جا (افغانستان) یا در کشورهای خارج، یکی از مسلمانهای دنیا می تواند از خون ما بگیرد و حیات پیدا کند."

خانم رقیه می گوید پیش از این در حسینیه ها خدمت می کرد، اما حالا تصمیم گرفته است که به عوض خدمت در حسینیه ها "به انسانهای نیازمند کمک کند" . او می گوید سه عضو خانواده او برای اهدای خون نام نویسی کرده اند.
محمد امین فاطمی، وزیر صحت (بهداشت) افغانستان اهدای خون در روز عاشورا را کاری "نیکو" دانسته است.
او می گوید در برخی از شهرهای افغانستان از جمله، کابل، هرات، مزار و غزنی بانکهای خون برای گرفتن خون آماده است. او ابراز امیداواری کرد که برنامه اهدای خون در روز عاشورا گسترش یابد.

Friday 6 February 2009

اسلام و وظیفه ما اهوازی ها در غرب

مقدمه
من اخیرا متوجه اتحاد نامبارکی بین چپ های دو آتشه و اسلام گرایی افراطی شدم. که برای قضیه اهواز بسیار مضر است. واقعیت این است که اسلام جزوی از هویت ما می باشد، چه مسلمان باشیم و چه نباشیم. سوال اینجاست که با این هویت چگونه می بایست برخورد کرد؟ آیا سنت به ما رسیده را می بایست یکجا قبول کرد؟ آیا اصولا می توان این سنت را پالایش کرد و یا تفسیری مدرن از آن ارایه کرد؟ به هر حال این مقاله به این امر می پردازد که نسل جوان اهوازی در غرب چه رابطه ای با اسلام باید داشته باشند و ما از چگونه جریانی می بایست حمایت کنیم.

چهار نوع نگرش در مورد اسلام

من برای اهوازی ها در غرب چهار گونه نگرش نسبت به رابطه با اسلام می بینم. که به شرح زیر است.

نگرش نوع اول. نفی اسلام به شکل کلی است. چپ ها در گذشته اسلام را به شکل کلی رد می کردند که واکنش جریان های اسلامی به این موضوع از دلایل رشد اسلام گرایی افراطی می باشد. واقعیت این است که اسلام از بین نمی رود و کسانی که تفکر حذف اسلام را دنبال می کنند در واقع کمک به رشد اسلام گرایی افراطی می کنند. نیروهای چپ در دراز مدت فقط دیدگاه ضد غرب بودن را برای ما به جای گذاشتند که موجب هزاران مشکل و بلا شده است.

بحث جانبی. هجوم نیروهای چپ به افغانستان در دراز مدت موجب ایجاد و رشد اسلام گرایی افراطی در افغانستان شد. کسانی که فکر حذف اسلام را دارند به اسلام به شکل کاملا منفی نگاه می کنند. این در حالی است که تاریخ اسلام یکسره منفی نیست. اصولا ما می بایست با دیدگاه حذف و فقط منفی و سیاه دیدن مقابله کنیم. دیدگاه چپ متاسفانه به رشد نگرش حذف گرایی بسیار کمک کرده است: یا تو با مایی، یا تو بر ضد مایی. متاسفانه عده ای باقی مانده از دوران جنگ سرد هنوز به حرکت احواز ضرر می رساند.

نگرش نوع دوم. کسانی هستند که برای رسیدن به قدرت رساندن ایدئولوژی های پوسیده و رنگ و رو رفته خود، از اسلام سو استفاده می کنند. این سو استفاده البته فقط شامل ملاهای ایران نیست. اخیرا عده ای دیده شده اند که قبلا سابقه جریان های چپ افراطی، پان عربیسم و بعثی داشته و در عین حال شعار جهاد سر می دهند. این ترکیب برای قضیه احواز بسیار خطرناک است. نتیجه این عمل توقف و فشار بر نیروهای فعال مدنی و سیاسی در داخل می شود.

این افراد بر اساس سابقه چپ خود، با غرب و مفاهیم مدرن به شدت مخالف بوده و این را وارد اسلام هم می کنند. همچنین با پان عربیسم به معنای برتری نژادی عرب بر دیگر نژاد ها باور دارند که این موضوع از طرف دیگر دره پایین افتادن است. بر اساس اینکه هویت عربی را بر هویت اسلامی تطبیق می دهند با بقیه ادیان و با آزادی ادیان مخالف هستند. با آزادی زنان و حقوق بشر مخالف هستند. نفرت و دشمنی با دیگر ادیان را گسترش می دهند و در آرزوی ایجاد جنگ های مذهبی هستند.

کسانی که این گونه شعار ها را سر می دهند معمولا خود در زندگی عادی خود هم هیچ تقیدی به اسلام ندارند و صرفا برای بسیج و تهییج مردم عموما برای تبیلغ خشونت ورزی به این عمل روی می آورند. از طرف دیگر متوجه نیستند که با ملا نمی شود مسابقه تقدس داد. و از ابتدا بازنده خواهند بود. ثانیا مگر ما برای اسلامی کردن احواز مبارزه می کنیم؟ مگر احواز مسجد کم دارد؟ نیرو را به جای متمرکز کردن در طریق درست، بر مسایل دیگر متمرکز کردن، فقط موجب تلف کردن پتانسیل خواهد شد.
کار اشتباه دیگری که این عده می کنند معرفی کردن فرد عرب به عنوان فرد مسلمان است. به عبارت دیگر پان عربیسم را به اسلام پیوند می زنند. پان عربیسم نژادی، در مورد ما عرب ها هیچ سنخیتی ندارد. تعریف عرب کسی است که عربی صحبت کند. عامل خونی و نژادی اهمیت بسیار کمتری دارند. عامل خونی و نژادی برای آریایی ها اهمیت زیادی دارد.

بحث جانبی. دکتر علی شریعتی آتش بیار معرکه وارد کردن دین در سیاست بود و راه را برای بقدرت رسیدن ملاها در ایران هموار کرد. خمینی ملعون نه فقط دین را در سیاست وارد کرد، بلکه عرفان و تصوف را هم وارد سیاست کرد و رمز کاریزمای خمینی هم در این نکته پنهان است. دکتر احمد مفتی زاده همتای سنی دکتر علی شریعتی هم بر وزن سخن شریعتی می گفت ما دو نوع شیه داریم: شیعه صفوی و هم شیعه علوی داریم، می گفت ما هم دو نوع تسنن داریم تسنن اموی و تسنن نبوی. من در ایران که بودم هم از روستای مزینان دیدن کردم و هم از سنندج که موطن مفتی زاده بود. تنها چیزی که این دو را به هم وصل می کرد علاقه شان به اسلام سیاسی بود و هر دو در پروژه خود شکست خوردند و قومی را به ظلمت کشاندند.

نگرش نوع سوم. نیروهای سکولاری هستند که به عدم نفی اسلام و در عین حال انتفاد به اسلام معتقد هستند و برای توضیح اهمیت دموکراسی و سکولاریسم برای جامعه تلاش می کنند. به تقویت نیروهای سکولار و دموکراسی خواه در جامعه و ایجاد گفتمانی بین نیروهای مذهبی و غیر مذهبی در جامعه پایبندند. خواهان تاسیس و توضیح مفهوم تساهل در جامعه هستند. کسانی هستند که با چپ و راست افراطی مخالف هستند. کسانی که به ادیان احترام گذاشته و آموزش احترام به ادیان و نحوه نقد صحیح از اسلام را به نیروهای غیر دینی جامعه آموزش می دهند.

ما متاسفانه نیروهای این چنین در جامعه خود بسیار کم داریم کسانی که جهان مدرن را بشناسند، غرب شناسی داشته باشند و در عین حال فرهنگ عربی- اسلامی خود را به خوبی بشناسند. اصولا غرب شناسی ما بسیار ضعیف است. تاریخ غرب را نخوانده ایم و در غرب زندگی می کنیم، اما زندگی نمی کنیم.

یک مغلطه ای در خاورمیانه ایجاد شده که نیروهای سکولار را برابر با نیروهای چپ می بینند. در صورتی که این چنین نیست. در واقع چپ ها خود تابع دین جدید سکولاریسم خود هستند و این با سکولاریسم تفاوت دارد. چپ هیچگاه به سکولاریسم وفادار نبوده است و علت اینکه چپ ها امروزه صد و هشتاد درجه چرخیده اند و اسلامی شده اند دقیقا همین را ثابت می کند.

نگرش نوع چهارم. مسلمان های سکولار هستند. کسانی که هم مسلمان هستند و هم به دنیای مدرن و غرب اهمیت می دهند. به حقوق بشر اهمیت می دهند. مسلمانانی هستند که خواهان تطبیق اسلام با دنیای مدرن هستند. این دسته کسانی هستند که سکولار بوده و خواهان جدایی دین از سیاست هستند و در عین حال مسلمان و معتقد هستند ولی اعتقاد خود را حوزه شخصی می دانند.

کسانی که به آزادی ادیان اهمیت می دهند. افراط را تحمل نمی کنند. رادیکالیزه کردن اسلام را قبول ندارند و با آن مخالف هستند. خواستار رفورم در اسلام می باشند. جهاد را امری برای مبارزه با نفس می دانند و با خشونت و ترور به نام اسلام مخالف هستند. به حقوق غیر مذهبی ها معتقد و پایبند هستند. کسانی که مفاهیم مدرن را به جامعه سنتی توضیح می دهند. کسانی که دید انتقادی به اسلام دارند و در عین حال به اسلام احترام می گذارند.

وظیفه نسل احوازی در غرب

نگرش نوع اول و نوع دوم را ما می بایست به شدت رد کنیم. نگرش نوع سوم و چهارم برای آینده حرکت احواز بسیار مهم می باشد. ما وظیفه داریم که از این دو نگرش حمایت کنیم و زمینه رشد این نگرش را فراهم سازیم. ما متاسفانه نیروهای دارای نگرش نوع سوم و چهارم در جامعه خودمان کم داریم و در عوض شعار دهنده گان احساساتی و هیجانی فراوان داریم. این معادله را می بایست به سمت نیروهای معتدل تغییر داد.

احزاب احوازی، سازمان های فرهنگی، روشنفکران ما وظیفه دارند که در مقابل افراط گرایی بایستند. افراط گرایی عامل ضرر بسیار در قضیه اهواز خواهد بود. ممکن است برخی افراط گرایی ها در کوتاه مدت موجب تجمع و حرکاتی در اهواز شوند، ولی در طولانی مدت موجب ضرر شدید به قضیه احواز خواهند بود. جامعه مدنی احواز شکل نخواهد گرفت مگر اینکه با افراط گرایی مقابله کنیم. و نکته مهم این است که احزاب دموکراتیک در بستر جامعه مدنی شکل می گیرند و در صورت فقدان این بستر در بر همان پاشنه خواهد چرخید.

رضا وشاحی
دانشگاه دورام انگلستان


Wednesday 4 February 2009

آمريکا «پژاک» را یک گروه تروريستی دانست







وزارت امور خزانه داری آمريکا روز چهارشنبه «حزب حيات آزاد کردستان»، پژاک، را که عليه دولت ايران فعاليت می کند، يک گروه تروريستی دانست.


استوارت لوی، معاون امور مالی و تروريسم وزارت خزانه داری آمريکا، گفت: پژاک به عنوان شاخه حزب کارگران کردستان ترکيه، پ کا کا، فعاليت می کند.حزب حيات آزاد کردستان (پژاک) نيز خود را شاخه ايرانی پ کا کا که در ترکيه فعاليت می کند، می داند.آقای لوی همچنين گفت: «با اقدام امروز، ارتباط تروريستی پژاک و پ کا کا را افشا کرديم و به اقدامات دولت ترکيه برای محافظت از شهروندانش از حملات (اين گروه) کمک کرده ايم.»حزب کارگران کردستان ترکيه با هدف تشکيل يک دولت «کرد» از سال ۱۹۸۴ عليه دولت اين کشور اعلام مبارزه مسلحانه کرده است.


به گفته مقام های ترکيه در درگيری های بين دولت و شورشيان کرد تاکنون نزديک به ۴۰ هزار نفر کشته شده اند.طی سال های اخير نيروهای دولتی ايران در برخی از مناطق کردستان بارها با نيروهای پژاک درگير شده اند. به گزارش رسانه های خبری، پايگاه های اصلی پژاک در مناطق کوهستانی مرز ايران و عراق قرار دارند.در بيانيه معاون وزير امور خزانه داری آمريکا آمده است: اموال و دارايی های متعلق به گروه پژاک در خاک اين کشور را مسدود و هر گونه کمک يا معامله شهروندان خود با اين گروه را ممنوع اعلام کرده است.


به گفته آقای لوی، حزب کارگران کردستان ترکيه از اعضای ايرانی خود خواسته است تا با تشکيل يک گروه، کردهای ايران را به همکاری با خود ترعيب کنند.معاون وزير امور خزانه داری آمريکا همچنين گفته است: پژاک يک شاخه نظامی به نام «نيروهای دفاعی کردستان شرقی» دارد که به طور مستقل در ايران فعاليت می کنند. اما رهبری پ کاکا آنها را به شمال عراق فرا خوانده است.


حزب حيات آزاد کردستان (پژاک) نيز از سوی جمهوری اسلامی ايران به عنوان يک گروه تروريستی معرفی شده است.اين گروه در سال های اخير يک سلسله برخوردهای خشونت بار با نيروهای نظامی و انتظامی ايران داشته که دهها کشته و مجروح از دو طرف بر جای گذاشته است.

العراق.. اعتقال "أم المؤمنين" بعد تجنيدها 80 انتحارية







أعلن مسؤول أمني عراقي الثلاثاء 3-2-2009 اعتقال امرأة لقبها "أم المؤمنين"، تولت إعداد ما لا يقل عن ثمانين انتحارية نفذت 28 منهن عمليات أدت إلى سقوط المئات بين قتلى وجرحى.وقال اللواء قاسم عطا المتحدث باسم عمليات بغداد -في مؤتمر صحافي- "اعتقلنا المدعوة سميرة أحمد جاسم الملقبة: أم المؤمنين، ومهمتها إعداد الانتحاريات"، مشيرا إلى أنه تم "اعتقالها في 21 يناير/كانون الثاني الماضي في وكر إرهابي" لم يحدد موقعه.وأكد "اعترافها بالمسؤولية عن 28 عملية انتحارية, وإعداد ثمانين إرهابية".

وعرض خلال المؤتمر الصحافي شريط قصير تحدثت خلاله سميرة -51 عاما- التي ترتدي حجابا أسود وبدت كأنها ربة منزل طبيعية تماما.وقالت "تعرفت إلى شاكر حمود مالك من قرية حنبس (شمال شرق المقدادية في محافظة ديالى)، وعرض علي العمل مع أنصار السنة، وطلب مني مرافقته إلى بغداد لشراء معدات للتفجير عن بعد".وأضافت "أول امرأة جندتها كانت أم هدى, طلبوا مني نقلها إلى البساتين وكلمة السر هي "أم المؤمنين"، ثم عدت لاستلامها كنت أتحدث إليها دون أن تنطق، وبدت كأنها تقرأ آيات، ثم تركتها تفجر نفسها في مركز شرطة المقدادية 105 كم شمال شرق بغداد)".

وأضافت "أما الثانية, فكانت سعدية خلف، وهي عانس طاعنة في السن تحدثت إليها حتى أقنعتها (...) ثم تسلمها مني شاكر وأخذوها إلى البساتين، ثم طلبوا مني نقلها إلى مرآب للنقل في المقدادية حيث فجرت نفسها".وتابعت "والثالثة كانت آمال، وهي معلمة تعاني من مشاكل اجتماعية مع عائلتها، وحالتها النفسية تعبة, ترددت إليها وأخذتها إلى البساتين (...) وقامت بتفجير نفسها عند مقر للجان الشعبية"، في إشارة إلى قوات الصحوة.وكانت قوات خاصة تابعة لوزارة الدفاع قبضت على ابتسام عدوان المشرفة على إعداد الانتحاريات، بينما كانت في قرية حمادي, شرق بعقوبة.وقال مسؤولون أمنيون -في حينها- "عدوان ورطت الانتحارية رانيا", في إشارة إلى رانيا إبراهيم -15 عاما- التي قالت إن زوجها وامرأة أخرى أرغماها على ارتداء حزام ناسف يزن عشرين كليوغراما؛ لتفجير نفسها في حشد من الشرطة وسط بعقوبة الصيف الماضي.لكن عناصر الشرطة اعتقلوها فور الاشتباه بها في 25 أغسطس/آب الماضي. وكانت رانيا أصغر انتحارية في العراق تعتقل مع حزامها الناسف.

ونفذت أكثر من ثلاثين عملية انتحارية من قبل نساء غالبيتها في ديالى, أكثر مناطق البلاد توترا بسبب تركيبتها الديموغرافية المتشابكة، ويعتبرها البعض عراقا مصغرا؛ نظرا لتعدد القوميات والطوائف من عرب وأكراد وتركمان وشيعة وسنة ومسيحيين.

Tuesday 3 February 2009

لوموند: بوتفليقة يجري وحيدا في سباق الرئاسة










اعتبرت صحيفة فرنسية أن المشهد السياسي الجزائري يشهد حاليا "إضرابا غير متشاور بشأنه للمرشحين" إلى الانتخابات الرئاسية المقررة في أبريل/ نيسان المقبل.

وكتبت لوموند في مقال تحليلي أنه "لا أحد يرغب لعب دور الأرنب في سباق يبدو أن الرئيس
عبد العزيز بوتفليقة فاز به مسبقا".

ووصفت ما سمته المشكل السياسي بهذا البلد حاليا بأنه يكمن في إيجاد مرشحين للرئاسة لهم ثقل كاف لإعطاء مصداقية للانتخابات الرئاسية.

وكتبت الصحيفة في مقال تحليلي أن جزءا كبيرا من الرأي العام الجزائري يرى في هذه الانتخابات مجرد إجراء شكلي لإعادة تنصيب بوتفليقة.

مقاطعة
وأضافت لوموند أن المرشحين الرئيسيين الجديين المفترضين اختاروا من جهتهم ترك الرئيس الحالي وحده في الميدان.

وأشارت بهذا الخصوص إلى الرئيس الأسبق ليامين زروال الذي أكد بشكل قطعي عدم ترشحه مؤكدا "ضرورة إعطاء فرصة لبديل آخر للوصول إلى السلطة " مؤكدا استغرابه لترويج "مفهوم الرجل الذي لامناص منه" في إشارة إلى بوتفليقة.

وبدوره حسم زعيم حزب التجمع من أجل الثقافة والديمقراطية سعيد سعدي في عدم الترشيح لتلك الانتخابات حيث نقلت الصحيفة عنه قوله أمام المجلس الوطني لحزبه "إن المشاركة بذلك الاستحقاق تشكل مرادفا للتواطؤ بعملية احتقار وطنية".

"دعوة عبد العزيز بلخادم للأحزاب السياسية بتقديم مرشحين للانتخابات الرئاسية يعكس تخوف السلطات من تسجيل نسبة مشاركة ضعيفة "وذكرت لوموند أن "المقاطعة" التي أعرب عنها سعدي "ستحرم السلطة من عنصر هام في المشهد الانتخابي" باعتبار أن مشاركته بانتخابات عام 2004 شكلت ضمانة لتمثيل منطقة القبائل والتيارات العلمانية.

واتخذت شخصيات أخرى (يضيف المصدر) نفس الموقف من بينهم رئيسا الوزراء السابقان مولود حمروش وسيدي أحمد غزالي وزعيم جبهة القوى الاشتراكية حسين آيت أحمد وزعيم حزب وفا (غير المعترف بها) أحمد طالب الإبراهيمي.

دعوة للمشاركة
ودفع هذا الوضع الأمين العام الحالي لجبهة التحرير الوطنية عبد العزيز بلخادمإلى توجيه دعوة يوم 16 الجاري لمسؤولي الأحزاب السياسية "الذين يتوفرون على نواب بالجمعية الشعبية الوطنية (البرلمان) أو يحظون بتغلغل بالأوساط الشعبية" بتقديم مرشحين لضمان "تنافس شريف".

ولاحظ مقال الصحيفة الفرنسية أن دعوة بلخادم تعكس تخوف السلطات من تسجيل نسبة مشاركة ضعيفة بالانتخابات الرئاسية.

وكانت الانتخابات المحلية والتش
ريعية عام 2007 سجلت حسب مصادر رسمية نسبة مشاركة لم تتعد 35%.

Monday 2 February 2009

چند توصیه برای امنیت بیشتر


WCTIIS

واقعیت این است که حکومت ایران تمام تلاش خود را بکار می برد تا مخالفین خود را از بین ببرد. از حکومت غیر دموکراتیک و غیر متمدن ولایت فقیه هم، بیشتر از این توقعی نیست. توقع از مبارزان سیاسی احوازی است که مواظب و هشیار باشند.

ما بر اساس بررسی های اپوزیسیون ایران و قتل های انجام شده توسط حکومت ایران در سراسر اروپا که عددشان به پانصد نفر و بیشتر هم می رسد و همچنین گزارش های سازمان های امنیتی غربی و توصیه های پلیس در کشورهای مختلف اروپایی و گزارش هایی که در این سالها از عمکرد وزارت اطلاعات در خارج، توسط مطبوعات غربی در خارج منتشر شده است، و همچنین سازمان های خیریه ای که در مورد افراد مفقود کار می کنند، توصیه های امنیتی زیر را تهیه کرده ایم، که مراعات آنان کمک خواهد که از توطئه های جمهوری اسلامی جلوگیری شود و خدای ناکرده مشکلی پیش نیاید.


توصیه اول
حفظ امنیت هر شخص در وهله اول وظیفه خود آن شخص است. پس مساله را جدی بگیرید.

توصیه دوم
هیچگاه یک غریبه را برای دیدار اول به خانه خود دعوت نکنید.

توصیه سوم
همیشه بار اول در مکان های عمومی و در طول روز قرار بگذارید. رستوارن مورد علاقه و کافه معمول و مورد علاقه تان که به آنجا معمولا می روید هم جای مناسبی نمی باشند. بار اول سعی کنید در یک جایی مثل یک میدان توریستی ویا یک پارک شلوغ دیدار کنید. در دیدار اول از نوشیدن الکل به شدت پرهیز کنید.

توصیه چهارم
با کسی که قرار می گذارید قبلا با تلفن مفصل صحبت کنید. شماره تلفن خانه خود را به وی ندهید و از موبایل استفاده کنید. از وی بخواهید که اگر بتواند دو نفر معرف را به شما معرفی کند.

توصیه پنجم
تنها به قرار نروید. سعی کنید سر قرار با یکی از دوستان دیگرتان حاضر شوید. سعی کنید تنها نروید. قرار ملاقات را به دوستان دیگرتان خبر دهید و از آنان بخواهید که در حین قرار به شما زنگ بزنند و یا در پایان قرار منتظر تماس شما باشند. هیچگاه مخفیانه قرار نگذارید.

توصیه ششم
با حکومت ایران مذاکره نکنید و اگر هم می کنید مخفیانه مذاکره نکنید. اگر حکومت ایران به شما پیام داد که می خواهد با شما به شکل سری مذاکره کند، به این پیام بسیار مشکوک باشید. مثل رهبران کرد اشتباه نکنید و با حکومت ایران مخفیانه وارد مذاکره نشوید. دولت دیگری مثل آمریکا را بریتانیا را واسطه کنید تا امنیت جلسه تضمین شود.

توصیه هفتم
به خانه کسی که نمی شناسید به تنهایی نروید. حتما با همراهی کسی بروید.

توصیه هشتم
اگر در ملاقات با کسی احساس خطر کردید، احساس خود را جدی بگیرید و از محل ملاقات خارج شوید.

توصیه نهم
سعی کنید با گروههایی وابسته به شیعیان جنوب عراق و یا جنوب لبنان رابطه نداشته باشید.

توصیه دهم
وقتی سفر می کنید عده ای از دوستان مورد اعتماد خود را در جریان بگذارید.

توصیه یازدهم
به کشورهایی مثل سوریه و لبنان سفر نکنید. در مورد کشور مقصد و رابطه اش با حکومت ایران همواره تحقیق کنید.

توصیه دوازدهم
به هیچ وجه به ایران سفر نکنید. حتی اگر از این سو و آن سو برای شما خبر فرستادند که امن است و اگر شما به ایران بروید مشکلی پیش نمی آید. این حرف ها را به هیچ وجه باور نکنید.

توصیه سیزدهم
برای ملاقات با فامیل خود از کشور ثالث در خاورمیانه استفاده نکنید. فامیل خود را به شکل مستقیم به کشوری که هستید دعوت کنید.

توصیه چهاردهم
در وقت تهیه بلیط هواپیما دقت کنید که هواپیما در کشورهایی مثل سوریه و یا ایران برای ترانزیت و سوخت گیری مجدد توقف نکند. همواره هنگام خریدن بلیط چک کنید که آیا هواپیما توقف کوتاه دارد؟ و اگر دارد محل توقف آن کجاست. اگر محل توقف آن لبنان بود، بلیط خود را تغییر بدهید.

توصیه پانزدهم
به کنفرانس ها، جشن ها و میهمانی ها که دعوت کننده اش ناشناس است، به راحتی نروید. همواره تحقیق کنید.

توصیه شانزدهم
سفره دل را در همه مکان ها پهن نکنید. در اتوبوس و مکان های عمومی بحث سیاسی نکنید.

توصیه هفدهم
همواره در قفل کردن در و پنجره ها کوشا باشید. یک قفل اضافه بر در، گاهی می تواند از فاجعه ای جلوگیری کند.

توصیه هجده ام
هیچگاه از فامیل خود در ایران نخواهید که برای شما مواد خوراکی بفرستند. در تلفن با ایران هیچگاه آدرس دقیق خود را نگویید. از اواسط دهه نود حکومت ایران تلفن تمامی کسانی را که از خارج با ایران تمای می گیرند را ضبط می کند.

توصیه نوزده ام
اگر بسته مشکوکی برای شما فرستاده شد که فرستنده آن را نمی شناسید و یا توقع رسیدن این بسته پستی را نداشته اید. بسته را باز نکنید و با پست محل و پلیس تماس بگیرید.

توصیه بیستم
از فارس ها دوری کنید. در تماس با فارس ها بسیار محتاط باشید. از محل فارس ها خرید نکنید. با فارس ها بحث سیاسی نکنید و نسبت خود را با سازمانی که در آن فعال هستید افشا نکنید. فارس ها را به خانه دعوت نکنید.

توصیه بیست و یکم
آقایان و خانمها در دیدار با دوستان خود از جنس مخالف دقت به خرج بدهید. همواره این سوال را از خود بپرسید آیا من اتفاقی با این خانم آشنا شدم و یا نه.

توصیه بیست و دوم
در محل کار خود اگر با مشتری سرو کار دارید، همواره دقت به خرج دهید. اگر با مشتری بیرون می روید حتما به کسی زنگ بزنید. از قرار ملاقات های خود لیستی داشته باشید.

توصیه بیست و سوم
هیچگاه فرض نکنید که مشکل برای شما پیش نخواهد آمد و مشکل فقط برای دیگران است. به خود اطمینان خاطر کاذب ندهید. واقع گرا باشید.

توصیه بیست و چهارم
اگر در محل خود محبور به زدن کارت به سینه هستید، بعد از اتمام کار این کارت ها از سینه خود بردارید. این کارت ها شناسایی شما را آسان می کنند و خطر امنیتی را افزایش می دهند.

توصیه بیست و پنجم
از تاکسی های لیسانس دار و دارای مجوز استفاده کنید. هرگز سوار ماشین ها شخصی به عنوان تاکسی، نشوید. سعی کنید تاکسی را از شرکت های معتبر بوک و رزرو کنید.

توصیه بیست وششم
با راننده تاکسی خودمانی نشوید و مسایل سیاسی را بحث نکنید.

توصیه بیست و هفتم
جمهوری اسلامی را دست کم نگیرید. همواره هشیار باشید.

توصیه بیست و هشتم
از ملاقات در مکان هایی که پتانسیل خطر در آنها وجود دارد دوری کنید. از گذاشتن قرار ملاقات در زیر گذرها، ساختمان های متروکه و مکان های خالی و خلوت دوری کنید.

توصیه بیست و نهم
در محل ملاقات با دو دست در جیب حرکت نکنید. حداقل یک دستتان را خارج از جیبتان نگه دارید. و سرتان را بالا نگاه داشته وضعیت محل را از هر جهت در نظر بگیرید.

توصیه سی ام
از قرار ملاقات گذاشتن سریع با کسانی که فقط در اینترنت و شبکه های اجتماعی مثل پالتاک و یاهو و دیگر چت روم و کنفرانس روم ها آشنا شده اید، دوری کنید. همواره سعی کنید با طرف مقابل کمی آشنا شوید، بعد قرار ملاقات بگذارید.

توصیه سی و یکم
سعی کنید سیستم امنیتی برای خانه خود نصب کنید. دوربین در راهرو ورودی نصب کنید. همواره بیرون خانه را روشن نگاه دارید. در را یکدفعه بر روی غریبه ای که نمی شناسید باز نکنید.

توصیه سی و دم
فایل های مهم را بر روی کامپیوتری که به اینترنت متصل است ذخیره نکنید.

توصیه سی و سوم
در حفظ و نگاه داری اسرار حزب، سازمانی خود کوشا باشید. اسم و آدرس دوستان خود را در محل امنی نگاه داری کنید.

توصیه سی و چهارم
اگر حس کردید کسی قبل از شما وارد خانه شده است، به خانه وارد نشوید و به پلیس اطلاع دهید.

توصیه سی و پنجم
اگر از منشی تلفنی استفاده می کنید، از معرفی خود در ابتدای نوار جلوگیری کنید.

توصیه سی و ششم
از شرکت های دایرکتوری بخواهید که اسم و شماره شما را در لیست قرار ندهند.

توصیه سی و هفتم
اگر از خانه برای محل کار استفاده می کنید، از بکار بردن عنوان پستی خانه جلوگیری کنید. صندوق پستی شماره دار از اداره پست اجاره کنید.

توصیه سی و هشتم
اگر حس کردید که کسی شما را تعقیب می کند. اگر حرکت مشکوکی در اطراف خانه خود مشاهده کردید سریعا با پلیس تماس بگیرید.

توصیه سی و نهم
به هر گونه سرقتی از منزل خود حساس باشید و سریعا به پلیس اطلاع دهید. وسایل ارتباطی خود مثل کامپیوتر، موبایل و بلک بری را با ماده اسمارت وترSmart Water یا آب هوشمند علامت بزنید. آب هوشمند ماده ای است کد شده که در صورت لمس آن توسط شخص سارق اثر اش برای همیشه باقی خواهند ماند، این در حالی است که در نور عادی دیده نمی شود و فقط زیر اشعه ماورا بنفش دیده می شود. این تکنیک تا هفتاد درصد از سرقت ها جلوگیری می کند. بسیاری از اموال مسروقه ممکن است نهایتا بدست گروه های تروریستی و یا باندهای تبهکاری که با حکومت های تروریستی ارتباط دارند برسند. برای خرید این ماده به این وب سایت بروید

http://www.smartwater.com/Home.aspx

توصیه چهل ام
همواره بعد از مرور ای میل های خود به شکل کامل از ای میل خود خارج شوید. هر بار ساین Signکردن و امضا کردن برای ورود به ای میل اگر چه کمی وقت می برد ولی همین دقت در حفظ اسرار از نامحرمان بسیار کمک خواهد کرد. این عمل همچنین به شما کمک خواهد کرد که وقتی از کامپیوترهای عمومی مثل کافی نت ها از ایمیل استفاده می کنید، این عادت را نداشته باشید که ای میل خود را باز شده گذاشته و کامپیوتر را ترک کنید. همیشه این فکر را بکنید که مطمئن نیستید که شخص بعدی که از کامپویتر شما استفاده خواهد کرد حتما خود شما باشید.

توصیه چهل و یک ام
اینترنت مکان امنی نیست. هیچ سیستم ایمیل معمول و موجود در بازار مثل یاهو، گوگل، هات میل و ا او ال و غیره برای انتقال فایل های حساس مناسب نیست. نامگذاری ایمیل با عدد و رقم هم مشکلی را حل نمی کند و فقط یک شایعه معکوس است.

توصیه چهل و دوم
هیچ شبکه تماس اینترنتی هم امن نیست. اسکایپ، یاهو مسنجر، پالتالک، گوگل تالک و غیره هیچکدام امنیت شان بیشتر از یک خط تلفن نیست. خصوصا اگر با داخل ایران تماس می گیرید بسیار دفت کنید. اینکه اسکایپ یک شبکه امن است فقط یک شایعه معکوس است.

توصیه چهل و سوم
از کافی نت فقط در موارد ضروری استفاده کنید.

توصیه چهل و چهارم
هیچ سیستم موبایلی در ایران امن نیست و حکومت ایران بر اساس توافق های امنیتی به راحتی به مکالمات موبایل دسترسی دارد. تلفن های عمومی هم کنترل هستند.

توصیه چهل و پنجم
در دو دهه اخیرحکومت ایران مراکز مذهبی بسیاری را در اروپا برپا کرده است و از پوشش آنها برای مسایل امنیتی استفاده می کند. از ارتباط با چنین مراکزی به شدت بپرهیزید.

توصیه چهل و ششم
همواره به یاد داشته باشید که مامور اطلاعات ایران لزوما یکنفر با لهجه اصفهانی نیست!! حکومت ایران از ملیت های مختلف برای مقاصد اطلاعاتی خود استفاده می کند. در گذشته از لبنانی ها و شیعیان جنوب عراق بسیار استفاده کرده است. اخیرا از تبعه های آمریکای لاتین استفاده می کنند.

توصیه چهل و نهم
به کسانی که به شدت بسیار زیاد و بی جهت و بدون ارائه دلیل به دیگر اعضای اپوزیسیون اتهام می زنند شک کنید. بهم زدن روابط و ایجاد تفرقه سوظن و بدبینی و بین اعضای احزاب و سازمانها به یکدیگر در صدر دستور کار وزارت اطلاعات ایران قرار دارد.

توصیه پنجاهم
همواره از اعضای حزب و سازمانی که در آن عضو هستید بخواهید که سابقه فعالیت های خود را در ایران و در خارج به شکل کتبی بنویسند. به کسانی که سابقه خود را نمی گویند مشکوک باشید. همواره در مورد سابقه اعضای تازه وارد به سازمان و یا حزب خود تحقیق کنید.

تشکر و سپاسگذاری

در پایان از سازمان ها و نهاد هایی که برای تهیه این توصیه نامه همکاری کردند تشکر می کنیم.

http://watchingcloseiranianintelligence.blogspot.com/


Sunday 1 February 2009

شکوفائی ما در "فرهنگ و ادب" بعد از حملۀ اعراب رخ داد

لطفا روی عنوان کلیک کنید

باراک اوباما انتخابات استانی عراق را نشانه ای از توسعه دمکراسی در آن کشور توصیف کرد








مقامات عراق می گوید انتخابات استانی در کشور پایان گرفته و گزارشی در باره خشونت های عمده نرسیده است

در نخستین انتخابات ایالتی از سال ۲۰۰۵، عراقی ها نمایندگان ۱۴ شورا از ۱۸ شورای ایالتی را انتخاب می کنند. بیش از ۱۴ هزار کاندید برای تصاحب ۴۴۴ کرسی با یکدیگر در رقابت هستند.

در مورد خشونت گسترده گزارشی نرسیده است، هرچند که در جریان تیراندازی ناشی از اختلاف با سربازان در محله صدر در بغداد، یک تن جان سپرد و یک نفر زخمی شد.

همچنین چندین خمپاره در نزدیکی یک حوزه رای گیری در شهر تکریت، در شمال بغداد منفجر شد. در مورد تلفات گزارشی نرسیده است، اما این حادثه بر نگرانی های مقامات امنیتی در مورد خشونت تاکید می گذارد.

مقامات بر تدابیر امنیتی افزوده اند، فرودگاه ها و مرزها را بسته اند و حرکت اتومبیل ها را محدود کرده اند.

نوری المالکی نخست وزیرعراق می گوید از شمار زیادی کسانی که به حوزه های رای گیری مراجعه می کنند خوشنود است و این نشان می دهد مردم به دولت اعتماد دارند.

انتظار می رود در رای گیری شمار بزرگی از اعراب سنی که انتخابات ایالتی گذشته را تحریم کردند، شرکت کنند. زیاد بودن شمار آنها می تواند موازنه قدرت را در برخی استان ها تغییر دهد.

در واشنگتن، کاخ سفید می گوید پرزیدنت اوباما انتخابات عراق را دنبال می کند، و آن را نشانه ای از یک دستاورد مهم دیگر در توسعه دمکراتیک کشور می داند.

اتحادیه اروپا اعلام کرد ۱۲۲ میلیون دلار به عراق کمک می کند، از جمله ۲۶ میلیون دلار که از طریق سازمان ملل متحد در اختیار مسئولان برگزاری انتخابات قرار گرفته است. اتحادیه اروپا می گوید برای کمک به رای گیری دو کارشناس انتخاباتی نیز به عراق فرستاده است.