Wednesday 20 October 2010

ازدواج عرب های احواز با فارس ها نادرست است


رضا وشاحی

20.10.2010

یکی از دوستان سفارش کرد که در این مورد چیزی نوشته شود. و چه سفارش بجا و درستی بود.
ما متاسفانه در سالهای اخیر در بین برخی اعضای جامعه احوازی می بینیم که ازدواج با فارس ها تشویق شده است و متاسفانه در گوشه و کنار داماد فارس یا عروس فارس وجود دارد.

صحبت عشق و عاشقی هست و با این وجود باید گفت که هر فرد احوازی می بایست ابتدا عاشق سرزمین اهواز خود باشد بعد عاشق شریک زندگی خود بشود.

آخر چگونه ممکن است که با کسانی که سرزمین ما را اشغال نموده اند، منابع ملی احواز را غارت نموده اند و نزدیک به یک قرن جنایت کرده اند ازدواج کرد؟ دوستی کردن با فارس ها مشکل دارد چه برسد به مسایل بسیار حساسی مانند ازدواج. من در تعجبم از کسانی که همسر فارس دارند و همچنان دو آتشه از اهواز و حقوق عربستان دفاع می کنند.

جان من مگر نمی دانی که به واسطه همین ازدواج است که فارس ها در سرزمین ما نفوذ پیدا می کنند. و فلان موسسه بین المللی هم در گزارشی که توسط محققین فارس اش نوشته شده می گوید چون عرب های اهواز با فارس ها ازدواج کرده اند پس مشکل عرقی و نژادی وجود ندارد! و یک آماری را هم می دهد که البته اعداد را بسیار بزرگتر می نویسند.

مگر مطالعه نکرده اید که فارس ها از طریق  ازدواج نفوذ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از عراق تا حتی عربستان پیدا کرده اند و خانواده هایی دارند که متحد حکومت ایران می باشند؟ آیا کافی نیست که پاسدارها و ماموران زشت بسیج و منحوس و جانی اطلاعات ایران در دور و بر خانه های ما باشند؟ باید وارد خانه شان هم بکینم؟ باید اهل حرمشان هم بکنیم؟ باید آگاه بشویم.

ازدواج با فارس ها نادرست است

از طرف دیگر باید گفت ازدواج با دختر عمو هم نادرست است! منظور من اینجا نیست که چون با فارس ها ازدواج نکرده ایم پس ازدواج های درون قبیله ای را رواج بدهیم.

اما راه حل کجاست. منع کردن کار آسانی است. ولی منع فقط کافی نیست. بهر حال ازدواج مهمترین جز زندگی هر فرد است.

پیشنهاد من این است که از دوستی پسر و دختر شروع کنیم. این سخت گیری ها و سرکوب جوانانمان است که آنان را به سمت ازدواج با فارس ها می کشاند. وقتی پسرها و دخترهای ما با یکدیگر آشنا نمی شوند خب نتیجه همین خواهد بود. بله حکومت سرکوب گر است ولی فرهنگ ما هم سرکوبگرتر است! و این یک واقعیت بسیار تلخ است.

قدم اول و مهم این است که به دخترانمان آزادی بدهیم. این رفتار جون آمیز و کنترل را رها کنیم. چقدر دختران ما خودسوزی کردند و دچار افسردگی شدند.

اینقدر برخی از دخترها و پسر های ما را عقب نگاه داشته ایم که قدرت رقابت طبیعی را از دست داده اند. و جوانان ما از تمام جوانان دنیا چیزی کم ندارند. مشکل این است که به ایشان احترام گذاشته نمی شود. حق زندگی خصوصی ندارند.

ما می توانیم انجمن های تشکیل بدهیم که دختران و پسران جوان ما بتوانند با همدیگر آشنا بشوند. طرح دیگر اینکه چه بسیار خوب می شود اگر وب سایت های دوست یابی برای جوانان احوازی ایجاد شود و با استفاده از تکنولوژی جدید می توان بسیاری از جوانان احوازی را به یکدیگر مرتبط کرد. به جای این همه وب سایت های جهادی  اهوازی، ای کاش این دوستان می نشستند و وب سایت های  اجتماعی و دوست یابی ایجاد می کردند. باور کنید این نتیجه بسیار مهمتر و نرم تری دارد.

توصیه من به جوانان زیبا و دانشمند اهوازی این است که اگر یک یا دو مورد در خانواده شما یا دوستان احیانا پیدا شد که کسی با فرد عربی ازدواج کرد و زندگی شان شکست خورد را به همه جوانان عرب اهوازی تعمیم ندهید. بسیار دختران و پسران اهوازی وجود دارند که برای تشکیل زندگی و دوستی مناسب می باشند. بگردید، پیدا خواهید کرد. ما را هم به جشن خود دعوت کنید! و خوشحالمان کنید. هیچ چیز مانند خبر ازدواج دو هموطن عرب اهوازی مرا خوشحال نمی کند.

برای جوانان خارج البته انتخاب از ملیت های مختلف به نظر من هیچ مانعی ندارد. فقط از فارس ها می بایست اجتناب کرد. فارس ها اشغال گران سرزمین ما هستند. این را همیشه به یاد داشته باشیم.  

Sunday 19 September 2010

مصريون يبيعون أبناءهم مقابل تأشيرة سفر إلى أوروبا



 

تقرير: محمود غريب

عقود التنازلات حظيت بمصادقات قانونية رغم مخالفتها للقانون
دبي، الإمارات العربية المتحدة (CNN)-- تجري السلطات المصرية حالياً تحقيقات موسعة فيما يصفها مراقبون بـ"أكبر" قضية للاتجار بالبشر تشهدها مصر، بعد قيام المئات من أهالي إحدى القرى ببيع أطفالهم إلى عدد من الأوروبيين، بهدف الخروج من دائرة الفقر التي تعصف بهم، ومنح أبنائهم الفرصة للسفر والعيش في أوروبا

ورغم ما تتضمنه عملية تنازل أهالي هؤلاء الأطفال عنهم إلى آخرين من "انتهاكات" يجرمها القانون، إلا أن تلك التنازلات جرى المصادقة عليها من إحدى المحاكم المصرية، مما يزيد الجدل بين القانونيين، ليس فقط حول مدى شرعية تلك الإجراءات، وإنما أيضاً حول مدى إمكانية تقديم أي من مرتكبيها للمحاكمة.

وفي خطوة نادرة، تقدمت وزيرة الأسرة والسكان مشيرة خطاب، ببلاغ إلى النائب العام، المستشار عبد المجيد محمود، في واقعة تنازل عدد من أهالي قرية "أجهور الصغرى"، التابعة لمركز "القناطر الخيرية" بمحافظة القليوبية، شمالي القاهرة، عن أبنائهم وبيعهم لمهاجرين في أوروبا، غالبيتهم من أصول مصرية.

وعلى الفور قرر النائب العام بدء التحقيق في البلاغ، وأحال ملف القضية إلى نيابة جنوب القليوبية، التي أمرت باستدعاء أمين عام محكمة القناطر، وكاتب المحكمة، لسؤالهما في الواقعة، وتحديد مسؤوليتهما في إثبات "صحة التوقيع" على تلك التنازلات، والتي تشمل نحو 345 طفلاً من أبناء القرية.
مصدر قضائي مطلع على القضية أكد لـCNNبالعربية أن هذه التنازلات تمت بالمخالفة للقانون، من خلال "التحايل" على القانون، باستخدام تلك التنازلات "غير القانونية" المثبتة، من جانب أهالي هؤلاء الأطفال إلى آخرين، وأكد أن هذه الممارسات تأتي ضمن جرائم الاتجار بالبشر، التي تستوجب تقديم مرتكبيها للمحاكمة.

روابط ذات علاقة

واعتبر المصدر، الذي طلب عدم ذكر اسمه، أن إثبات صحة التوقيع على هذه التنازلات من جانب الموظفين الإداريين بمحكمة القناطر الخيرية، جاء كإجراء "شكلي"، حيث يتم النظر في مثل هذه القضايا على مدى صحة التوقيع من عدمه، دون النظر لموضوع ذلك التوقيع.
كما أشار المصدر، في تصريحات لـCNN عبر الهاتف، إلى أن وزير العدل، المستشار ممدوح مرعي، قرر تشكيل لجنة قضائية بمحكمة القناطر لبحث وحصر دعاوى التنازل عن أطفال.
من جانبه، وصف الكاتب الصحفي والناشط الحقوقي، أسامة هيكل، قيام عدد من أهالي قرية "أجهور الصغرى" بالتنازل عن أطفالهم لآخرين، بأنه "مصيبة سوداء"، وحذر، في تصريحات لـCNN بالعربية، من إن مثل هذه الممارسات قد تكون موجودة في قرى أخرى، بسبب تفاقم "لعنة" الفقر في كثير من القرى المصرية.

من جانب آخر، وصفت "المؤسسة المصرية للنهوض بأوضاع الطفولة"، الوضع في قرية "أجهور" بـ"الكارثي"، بعد ما حدث بها من بيع الأطفال هناك وبمعرفة المحاكم، واعتبرت أن هذه الوقائع "تمثل اتجاراً بالبشر"، يجرمها قانون الطفل رقم 126 لسنة 2008.
وأعربت المؤسسة في بيان، نقلته صحيفة "اليوم السابع" القاهرية، عن أسفها مما يحدث باعتباره "أقصى درجات الانتهاكات، التي تتعرض لها البشرية، بأن يتحول الأفراد إلى سلعة يمكن المتاجرة بها أو بيعها وشرائها، مخالفة لكل الشرائع السماوية، والأعراف والدساتير والقوانين الوطنية في العالم أجمع."

وأرجع البيان السبب فيما يحدث إلى أن "تلك الجرائم تعبر عن السياسات الاقتصادية الخاطئة، التي تنتهجها الحكومة المصرية، والتي أدت إلى معاناة قطاع كبير من المجتمع الواقع تحت خط الفقر"، وأشار البيان إلى أن المؤسسة تقدمت ببلاغ للنائب العام لفتح التحقيق في هذا الملف، والذي يمثل "وصمة عار" على المجتمع.

كما طالبت المؤسسة كافة القوى الاجتماعية بمؤسساتها الحكومية وغيرها، بـ"التكاتف والعمل الجماعي لوقف هذه الظاهرة الكارثية، ورفع وعى المجتمع بها وبمخاطرها، وتقديم كافة الأشخاص المشتركين في هذه الجرائم إلى المحاكمة الجنائية" على وجه السرعة.

Friday 17 September 2010

پلیس لهستان رهبر جدایی طلبان چچن را بازداشت کرد




 
یکی از رهبران ارشد جدایی طلبان چچنی در لهستان بازداشت شده است.

روز جمعه، ۲۶ شهریور (۱۷ سپتامبر)، پلیس لهستان اعلام کرد که احمد زاکایف، از رهبران جدایی طلبان چچن را که برای شرکت در کنگره دو روزه گروهی از تبعیدیان چچنی به لهستان سفر کرده بود، بازداشت کرده است.

بازداشت آقای زاکایف براساس حکم دستگیری بین المللی او، صورت گرفته که از سوی مقامات روسیه صادر شده است.

احمد زاکایف، پنجاه و یک ساله روز پنجشنبه برای شرکت در این کنگره وارد لهستان شد هر چند پیش از آن، مقامات لهستانی هشدار داده بودند که او در صورت ورود به این کشور با خطر بازداشت مواجه خواهد بود.

با اجرای حکم بازداشت، انتظار می رود دادگاه های لهستان در مورد استرداد آقای زاکایف به روسیه تصمیم گیری کنند.

دولت روسیه جدایی طلبان چچنی و شخص آقای زاکایف را به ارتکاب اقدامات تروریستی متهم کرده و با صدور حکم بازداشت وی، از تمامی کشورها خواسته است او را دستگیر کرده و به این کشور تحویل دهند.

لهستان از کشورهای عضو اتحادیه اروپاست و تصمیم به استرداد احمد زاکایف به ارزیابی دادگاه این کشور در مورد نحوه رفتار احتمالی روسیه با او بستگی خواهد داشت.

در سال ۲۰۰۳، دادگاهی در بریتانیا، یکی دیگر از کشورهای عضو اتحادیه اروپا، درخواست روسیه برای استرداد آقای زاکایف را رد کرد.

قاضی این دادگاه گفت در صورت تحویل احمد زاکایف به روسیه، احتمال دارد او در معرض شکنجه و برخورد خشونت آمیز قرار گیرد و از محاکمه عادلانه برخوردار نشود.

پناهنده سیاسی

احمد زاکایف و خانواده او از سال ۲۰۰۲ در بریتانیا سکونت دارند و او با در دست داشتن گذرنامه بین المللی پناهندگی، از امکان سفر به کشورهای مختلف برخوردار است.
سرباز روسی در گروزنی پایتخت چچن

جنگ داخلی چچن هزاران کشته و ویرانی گسترده بر جای گذاشته است

آقای زاکایف از زمان آغاز حرکت جدایی طلبانه در چچن که پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ آغاز شد، از اعضای فعال این جنبش بود و با شروع عملیات مسلحانه جدایی طلبان علیه دولت روسیه، در این عملیات شرکت داشته است.

جمهوری مسلمان نشین چچن، واقع در منطقه شمال قفقاز، از جمهوری های تشکیل دهنده فدراسیون روسیه است و از زمان فروپاشی اتحاد شوروی، نیروهای روسی و طرفداران داخلی آنان در مقاطع گوناگون درگیر جنگ با جدایی طلبان مسلح بوده اند.

روسیه گروه های جدایی طلب چچنی را به اقدامات تروریستی در داخل این جمهوری و سایر نقاط روسیه متهم کرده و خواستار بازداشت و استرداد رهبران آنها بوده است.

در خلال حدود دو دهه گذشته، جنگ داخلی چچن هزاران کشته و ویرانی های گسترده ای را برجای گذاشته است.

مخالفان ادامه حکومت روسیه بر چچن و شماری از سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر دولت روسیه و تشکیلات مورد حمایت آن در چچن را به اقدامات خشونت آمیز علیه مخالفان و منتقدان متهم کرده اند.

در حال حاضر، چچن، که یک دولت طرفدار روسیه زمام امور آن را در دست دارد، از آرامش نسبی برخوردار است هر چند که به گفته مخالفان دولت محلی، این آرامش با سرکوب شدید آزادی های فردی در این جمهوری برقرار شده است.

در مقابل، گاه گزارش هایی از اقدامات خشونت آمیز، از جمله بمب گذاری، گروگانگیری و ترور افراد در نقاط مختلف روسیه گزارش می شود که مقامات این کشور معمولا آنها را به افراطگرایان مسلمان و جدایی طلبان چچنی نسبت می دهند.

Sunday 5 September 2010

اعلام آتش بس یک طرفه توسط گروه جدایی طلب اتا


اتا، گروه جدایی طلب باسک که اسپانیا آن را غیر قانونی می خواند، به طور یک جانبه اعلام آتش بس کرده و می‌گوید از مبارزه خشونت آمیز برای کسب استقلال دست برداشته است.
در یک پیام ویدیویی که این گروه در اختیار بی بی سی قرار داده، گفته شده که اتا چند ماه قبل تصمیم گرفت به حملات مسلحانه پایان دهد.
در این ویدیو سه نفر از اعضای اتا که نقاب بر چهره دارند در حالی که پشت میز نشسته اند دیده می شوند. پشت این سه نفر پرچم اتا قرار دارد.
بیانیه اعلام آتش بس توسط یکی از این سه نفر خوانده می شود.
وی می گوید اتا خواستار دستیابی به اهداف خود از راه های صلح آمیز است و می خواهد یک راه حل دموکراتیک برای این مناقشه پیدا کند.
ولی دائمی بودن این آتش بس معلوم نیست.
گروه اتا در پی دستگیری شماری از رهبران خود و نیز درخواست فزاینده احزاب سیاسی باسک برای توسل به صلح، تحت فشار فزاینده ای قرار گرفته بود.
دولت اسپانیا می گوید در حال بررسی بیانیه اتاست.
در گذشته دولت اسپانیا همواره گفته بود تا هنگامی که گروه اتا خشونت را نفی نکند و اسلحه را زمین نگذارد، با این گروه مذاکره نخواهد کرد.
در سال 2006، پس از بمبگذاری اتا در فرودگاه مادرید که منجر به کشته شدن دو نفر شد، گفتگوهای بحث انگیز صلح دولت اسپانیا با رهبران اتا متوقف گردید.
گروه اتا تا کنون دو بار اعلام آتش بس کرده ولی هر بار پس از مدتی دوباره به حملات خشونت آمیز متوسل شده است.
مبارزات خشونت آمیز اتا در طی چهل سال اخیر بیش از 820 کشته به جا گذاشته است.

Saturday 21 August 2010

چرا بعضی از ما اهوازی ها از صدام همچنان طرفداری می کنیم؟


چرا بعضی از ما اهوازی ها از صدام همچنان طرفداری می کنیم؟

رضا وشاحی


2010-08-21



ای آقا جوابش معلوم است دیگر. صدام قهرمان عرب بود و لشگر می کشید. دوم سبیل داشت. وقتی آمد هویزه مهم نیست حالا چند صد نفر از اهوازی ها ناپدید شدند. اصلا فدای سرشان مهم نیست که اینهمه اهوازی ها را با آن وضعیت تو عراق نگاه می داشتند و چقدر زندان فرستادند و شکنجه کردند و کشتند اصلا مهم نیست. مهم این است که با تانک آمدند محمره. بله جانم این مهم است.

اصلا ملت عرب اهواز فدای پای صدام و حزب بعث شود. فقط خمینی و جمهوری اسلامی بد بود. رژیم عراق گل و بلبل بود.

صدام آمد تا نفت ما را از فارس ها بگیرد و به دست عرب های فقیر احواز بدهد. بله جانم. خب چرا اول جنگ به جاده محور شمالی نرفت و ارتش عراق یکدفعه ایستاد؟ خب حتما می خواست بشینن چایی بخورن و یک حال و احوالی بپرسن.

صدام دستور داد تا برای اهواز بیمارستان بسازن و حتی یک خودکار از خونه های محمره کم نشه. بعد شروع کرد زمین های اهوای را به اهوازی ها پس دادن.

بعد اهوازی ها رفتن به صدام گفتن به ما پاسپورت عراقی بده. صدام گفته نه. شما چرا پاسپورت اهوازی درست نمی کنید؟ دولت تشکیل بدین و مستقل باشین. ولم کنید برین مستقل باشید. ولی اهوای ها گفتن نه. صدام چند بار آروم باهاشون صحبت کرد. اهوازی ها هی گفتن ما می خواهیم با عراق بمونیم. صدام یک کم عصبانی شد و بعد چند نفری ناپدید شدن. اینهم فقط بخاطر این بود که هوا تاریک بود جاده رو گم کردند و پیدا نشدند.

بعد ما از صدام خوشمون می یاد چون به غرب فحش می داد. ما اصولا فحش دادن به غرب رو دوست داریم. نه اصلا نفت عراق هم مال فرانسه نبود. و صدام نه قصر داشت نه چیزی.

حزب بعث چقدر به قضیه اهواز خدمت کرد. حزب بعث دسته دسته این جوانهای عرب اهواز ما رو می بردند می فرستادن تو بهترین دانشگاه های انگلستان و آمریکا درس بخوانن. خب حالا کجا هستن؟ معلوم نیست. من هم نمی دونم.

اولا دموکراسی تو عراق بود و خیلی هم خوب بود. حزب اول حزب بعث بود بعد حزب دوم حزب بعث بود و بعد حزب سوم هم حزب بعث بود. بعد هم در عراق انتخابات می شد بهتر از همه اروپا. مردم عراق هم آزادانه صدام رو دوست داشتن بهش رای می دادن و همیشه رای می آورد. حزب اول رای میداد که همون حزب بعث بود بعد حزب دوم رای می داد که باز همون حزب بعث بود بعد حزب سوم رای می داد که باز همون حزب بعث بود.   

اینها فقط شیعه های خائن بودند که خمینی پول می داد. بعد صدام هم کردها را نکشت. این ترکیه و ایران و افغانستان اینکارا رو کردن.

صدام هیچ وقت به کویت حمله نکرد. تمام این روزنامه های دنیا بر علیه صدام دروغ می گن صدام به کویت حمله کرد. اینها چون می دیدند عراق کشور منظمی است و مخابرات عراق پرونده ها رو منظم نگه می داره به عراق حمله کردند. نمی خواستن نظم پرونده ها رو تو مخابرات عراق تحمل کنند. بعد صدام همه رو شکست داد تو الام المعارک.

وقتی نحس خمینی اومد بعد اهوازی ها رفتن نشستن با صدام حرف زدند گفتند به ما اسلحه بده مهمات بده دارن ما رو می کشن. صدام گریه کرد و بهشون گفت نه. گفت خشونت اشتباه است. گفت من تمام عمرم با خشونت مخالف بودم ولی خشونت موافق من بود. و دستور داد هر چی کتاب تو عراق بود بردند دادند به بچه های احواز تا تاریخ و فرهنگ عربی خودشون رو یاد بگیرند.

اینکه حکومت عراق از اهوزی ها استفاده نطامی می کردند اصلا واقعیت نداره. فقط دانشگاه  می فرستادن. اینقدر عرب های اهوازی رو به دانشگاه های غرب فرستاد که فرانسه گفت بابا بسه دیگه نفرستین! بله جانم این فقط رژیم جمهوری اسلامی است که عرب های اهواز رو مجبور می کنه برای اطلاعات برون مرزی کار کنن. بله جانم.

ارتش عراق اصلا هیچ اهوازی رو اعدام نکرد. نه به زندان انداخت و نه هیچ چیز دیگر. این فقط پاسدارهای خمینی بودند تو اهواز می کشتند.

بعد جریان سفارت ایران توی لندن هم که اصلا کار عراق نبود. چون فقط اینها رو می فرستادن دانشگاه تو غرب. تو باورت می شه که صدام به قضیه اهواز فقط به شکل یک برگ برنده نگاه کنه؟ امکان نداره. صدامی که هر شب رو زمین بدون لحاف می خوابید به یاد بچه های آفریقا، فلسطین و اهواز، این کارها رو بکنه؟ امکان نداره این هم کار حکومت ایران است که فقط بر علیه حزب بعث تبلیغات می کنه.

 یک چیز دیگه هم هست که ما از صدام خوشمان میاد صدام همیشه کلت به کمرش می بست.

Saturday 7 August 2010

فرهنگ ازدواج با باکره فرهنگی قبیله ای است


رضا وشاحی

2010-08-07


فرهنگ باکره گرایی نقطه مهمی در فرهنگ قبیله ای و مردسالاری اهوازی است که متاسفانه به شکل تابویی موجود بوده و در مورد آن سخن نمی رود. فرهنگ ازدواج با بکره فرهنگی قبیله ای بوده و در جهان مدرن جایی ندارد. کسانی که منتقد فرهنگ قبیله ای هستند وقتی به این نکته می رسند چراغ خاموش رد می شوند و در مورد آن چیزی نمی گویند. معلوم نیست که چگونه می شود از فرهنگ قبیله ای انتقاد کرد ولی از یکی از مهمترین مسایل ایجاد شده توسط فرهنگ قبیله اشاره ای نکرد.

نتیجه ترویج ازدواج با باکره چیزی جز ترویج تعصب های کور، قتل های ناموسی، ناموس پرستی و زنان را به شکل شی، نگاه کردن، مردهای که جنون وار به همسرانشان مشکوک می باشند و عدم احترام و برابری زن و مرد و ازدواج های ناپایدار و خالی از عشق نیست.

به این فهرست اضافه کنید که این فرهنگ ازدواج با بکره مانع بزرگ و اصلی ترویج فرهنگ دوستی پسر و دختر می باشد که این خود موجب سرکوب جنسی جوانان دختر و پسر ما شده است و سرکوب جنسی در موارد بسیاری جوانان ارضا نشده ما جلوی تحصیل، کار و یک زندگی متوازن را از ایشان سلب کرده است.

یعنی اگر به دنبال راه حلی برای لیست طولانی مشکلات بالا هستیم، با مبارزه با فرهنگ باکره پرستی می توانیم به این نتیجه برسیم. فرهنگ ازدواج با باکره گره اصلی بسیاری از مشکلات است.

تنها راه حل طبیعی برای حل معضلات جنسی همانا دوستی دختر و پسر می باشد. بحث فساد اخلاقی چیز بسیار بی معنی است. مگر اخلاق میوه و خیار شور است که فاسد شود؟ این بحث به شکل مستقیم از ملاهای شیعه تولید شد تا جلوی هرگونه تغییر اجتماعی را بگیرد. فساد اخلاقی اگر هم موجود باشد همانا سرکوب جنسی جوانان است.

ما متاسفانه در فرهنگ عربی اهواز ما مجال نمی دهیم که دختران و پسران جوانمان با یکدیگر در ارتباط باشند، دوستی کنند، عشق بورزند و باهم به مسافرت بروند و تفریح کنند. این یک ضعف بسیار مهم فرهنگ عربی احوازی ما می باشد.

این مساله سرکوب جنسی جوانان عرب اهوازی را نباید دستکم گرفت. باور کنید اهمیتش دست کمی از نجات زمین های عربی اهواز از دست فارس های اشغالگر نیست. دلیل اش هم این است که ما تا وقتی نتوانیم خود را از دست مشکلات طبیعی اشغال کرده خود رها سازیم، نمی توانیم آزادی بخش باشیم.

ما نیاز داریم که روشنفکران احوازی با شجاعت در برابر این مشکلات بایستند و در مورد آن بنویسند و اجازه دهند که دختران و پسران آزادانه با هم در ارتباط باشند.

باکره پرستی نتیجه اش به اینجا رسیده است که بازاری برای کلینیک های ترمیم پرده بکارت ایجاد شده است که بسیار زننده و زشت است. این ترویج فرهنگ ریاکاری می باشد. بازاری برای ترویج صیغه شیعه ایجاد شده است.

چرا بجای ترویج این فرهنگ ریا کاری فرهنگ مردن و راست گویی و صراحت و عشق ورزی دختران و پسران را به یکدیگر ترویج ندهیم؟ دیگر در برابر این فرهنگ زشت باکره پرستی سکوت نباید کرد.

آیا منزلت مرد و زن به بکارت آنان است؟ آیا اگر دختری بکارت خود را از دست داد دیگر ارزش انسانی ندارد؟ واضح است که منزلت انسان به باکره گی ربطی ندارد. این نکته ای است که هر مرد احوازی می باید در مورد آن فکر کند.

این که فرهنگ باکره دوستی فقط مربوط به شرقیان بوده است درست نمی باشد. این فرهنگ باکره پرستی که اصولا اساسی خرافاتی دارد مثل هر خرافات دیگری در هر گوشه جهان رواج داشت. در غرب هم به همین شکل بود. ولی روشنفکران، نویسندگان و فعالان اجتماعی در غرب با زحمت بسیار موفق شدند این فرهنگ باکره پرستی را شکست داده و فرهنگ نوین دوستی دختر و پسر را جایگزین کنند.

عده ای با طرح این مساله به این شکل که شرقی ها همواره فرهنگ باکره دوستی داشته اند و غربی ها همواره فرهنگ دوستی دختر و پسر داشته اند، سعی بر این دارند که وضعیت عقب مانده اجتماعی موجود را توجیه تاریخی کنند و آن را ادامه دهند.

من متوجه شدم که در جامعه ما رادیکال ترین کسانی که در سیاست از راه کارهای بسیار رادیکال استقبال می کنند وقتی صحبت از مسایل اجتماعی مانند فرهنگ بکارت می شود محافطه کارترین افراد می شوند.

این مقاله را تقدیم می کنم به تمام جوانان عرب اهوازی که با فرهنگ ازدواج باکره مخالف بوده و شجاعانه این سد اجتماعی را می شکنند.

توصیه من این است که همواره از کاندوم استفاده کنید.

Monday 2 August 2010

خشونت راه حلی برای اهواز نیست


رضا وشاحی

2010-08-02

ما از جامعه ای می آییم که پایه های بسیار قوی قبیله ای دارد، و یکی از خصوصیات چنین جامعه ای رواج خشونت می باشد. بماند که حکومت های سرکوب گر خود عامل ترویج خشونت بوده اند و نمکی بر روی زخم. بهرحال نمی توانیم این نکته را نادیده بگیریم که جامعه ما پر از خشونت است. خشونت خانوادگی برای نمونه پدران با فرزندان و برادران به خواهران. خشونت اجتماعی مانند قتل های ناموسی و دعواهای حمعی خانوادگی. از طرف دیگر متاسفانه در جامعه سیاسی ما هم این خشونت به شکل طبیعی انعکاس پیدا کرده است که بسیار زیان بار است.

ریشه دیگر خشونت البته جهل است. از جهل چیزی جز فقر و خشونت تولید نمی شود. فقر فرهنگی البته بسیار خطرناک تر است. سالها سرکوب زبانی که موجب عقب ماندگی شدید بسیاری از مردم با استعداد اهواز شده است، موجب شده است سطح کتاب خوانی و روزنامه خوانی به شدت پایین بیاید. حالا به این اضافه کنید که این کتاب ها و روزنامه ها با وضعیت سانسور موجود اصولا چیز چندانی هم برای گفتن ندارند.

بسیاری از احزاب احوازی را می توان دید که به یک شکلی خشونت را مثبت دیده، رواج خشم، عصبیت را راه حلی برای مساله احواز می دانند. در صورتی که خشونت و عصبیت عامل کشنده سیاست است. سیاست یعنی خردورزی سیاست یعنی پیدا کردن بهترین راه حل برای اداره مشکلات. خردورزی با خشونت و عصبیت تضاد دارد. در یک محیط آرام، دوستانه و صلح آمیز است که می توان از سیاست، برنامه ریزی، مدیریت و اداره کردن صحبت کرد.

این طرز فکر موجب شده است که ما فرهنگ گفتگو، گفتمان، مباحثه و مجادله نداشته باشیم. در مباحثه ها فکر می کنیم اگر صدایمان بلندتر باشد منطقمان قوی تر است! تنها راه حل برای فرهنگ سازی در این امر هم همانا نشستن و گفتگو های رو در رو می باشد. و ایجاد این فرهنگ راه طولانی است که هر هر چه زودتر ایجاد شود بهتر است.

اساس گفتگو هم این است که فکر مخالف را قبول کرد و لزوما هم نیازی نیست در پایان یک گفتگو هر دو طرف به یک نتیجه برسند. نفس گفتگو اینجا بسیار مهمتر از محتوای آن است.

چه بسیار نیک می بود اگر بزرگان اهوازی نشست های سالانه در بین احزاب اهوازی برگزار می کردند و از این طریق فرهنگ گفتگو، همبستگی و اراده ملی را تقویت می کردند.

احزاب سیاسی احوازی می بایست خشونت را طرد کنند

این ایده که اهواز را می توان با اسلحه آزاد کرد بسیار ایده آلستی( بخوانید خیال بافانه) می باشد. احواز را فقط می توان با قلم آزاد کرد. با نوشتن، انتشار افکار جدید و آشنا کردن مردم اهواز با حقوق خود و ایجاد حرکت ملی اهوازی که با ایجاد سازمان های مدنی و سیاسی و راه پیمایی های آرام، اعتصابات متناوب پایه های حکومت را بلرزانند و سرکوب غلبه کنند و موجب تغییر شوند.

حکومت ایران البته از خشونت استقبال می کند. امروزه بر اساس مستنداتی مشخص شده است که بسیاری از انفجارات و درگیری های مشکوکانه در اهواز که بلافاصله وزارت خارجه ایران آنها را به کشورهای غربی نسبت می دهد، در واقع صحنه سازی های وزارت اطلاعات بوده که با ترفندهای مختلف این درگیری های مسلحانه را بوجود آورده است.

احزاب اهوازی می بایست خشونت را در سطح سیاسی نفی کنند. البته استفاده سیاسی عده ای از این امر که هر کس هم با فکر ایشان مخالف است را تروریست بنامند هم کاری مذموم است. راه حل این کلاف سر درگم این است که خشونت را در سطح اجتماعی و سیاسی نفی کنیم، باب گفتگوی داخلی را باز کنیم.

اینکه احزاب اهوازی هر چند وقت یکبار جلساتی را با دیگر احزاب و ملتها تشکیل بدهند بسیار مفید می باشد. اما این کافی نیست که با احزاب دیگر و ملت های دیگر بنشینیم و گفتگو کنیم. ما نیاز به گفتگوی ملی داریم. نیاز است که ما اهوازی ها با خودمان، با برادرانمان از احزاب دیگر بنشینیم و گفتگو کنیم. از نشستن با مخالف فکری خود نباید پرهیز کنیم.

اگر حکومت ایران مانع تجمعات و تاسیس احزاب در داخل می شد و می شود، دیگر بهانه ای برای اینکه احزاب اهوازی موجود در خارج در کمال آزادی کنار هم بنشینند و گفتگو کنند وجود ندارد. این تابو را باید شکست.

اگر من و توی اهوازی نشسته در غرب نتوانیم با هم بنشینیم و گفتگو کنیم و با هم موافقت و مخالفت کنیم، پس چگونه توقع خواهیم داشت که مردمی که در غل و زنجیر هستند بتوانند حرکتی بکنند؟ این بهانه ها را می باید کنار گذاشت و   همنشینی را شروع کرد.

همچنین ایجاد گردهمایی های هنری و اجتماعی و علمی در بین اهوازی های خارج از وطن بسیار ضروری می باشد. اینها موجب خواهد شد که فرهنگ اجتماعی و سیاسی ما رشد پیدا کند.

Wednesday 28 July 2010

دیدار با سفیر بریتانیا در ایران


2010-07-28


در تاریخ 19 جولای با آقای سایمون گس سفیر بریتانیا در تهران، در محل وزارت خارجه بریتانیا در لندن دیدار کردم.

در این دیدار مسایل مختلف مربوط به سرکوب حقوق بشر اقلیت های عرقی، مذهبی و اجتماعی در ایران بررسی و گفتگو شد.

دولت بریتانیا باور دارد که رفتار حکومت ایران با اقلیتها قابل قبول نیست و از حکومت ایران درخواست دارد که مسئولیت خویش را در مورد اقلیتها، در پرتو قوانین بین المللی و عهدنامه هایی را که در سازمان ملل امضا کرده است، بپذیرد و به تعهدات خود عمل نماید.
سازمان حقوق بشر اقلیت های موجود در ایران سازمانی غیر دولتی می باشد و برای احقاق حقوق اقلیت ها در ایران تلاش می نماید.


Thursday 22 July 2010

دادگاه بین المللی لاهه: اعلامیۀ استقلال کسوو ناقض قوانین بین المللی نیست







رئیس دادگاه بین المللی لاهه گفت تصویب اعلامیۀ استقلال کوسووهیچیک از موازین و مقررات بین المللی را نقض نمی کند و دادگاه به این نتیجه رسیده است که تصویب این اعلامیه در هفدهم فوریۀ سال دو هزار و هشت میلادی نه قوانین بین المللی به طور اعم، نه قطعنامۀ ١٢٤٤ شورای امنیت (تصویب شده در سال ١٩٩٩) و نه چهارچوب قانون اساسی را نقض نکرده است.

دادگاه بین المللی لاهه امروز (پنجشنبه) اعلام کرد اعلامیۀ استقلال کوسوو ناقض قوانین بین المللی نیست.
رئیس دادگاه بین المللی لاهه گفت تصویب اعلامیۀ استقلال کوسووهیچیک از موازین و مقررات بین المللی را نقض نمی کند و دادگاه به این نتیجه رسیده است که تصویب این اعلامیه در هفدهم فوریۀ سال دو هزاروهشت میلادی نه قوانین بین المللی به طور اعم، نه قطعنامۀ١٢٤٤ شورای امنیت (تصویب شده در سال ١٩٩٩) و نه چهارچوب قانون اساسی را نقض نکرده است.

باید یادآوری کنیم که صربستان استقلال کوسوو را به رسمیت نشناخته و این سرزمین را کماکان بخشی از قلمرو خود می داند. صربستان خواهان مذاکره و گفتگو در مورد وضعیت کوسوو است و این چیزی است که پریستینا (پایتخت کوسوو) پذیرای آن نیست.

وزیر امورخارجۀ صربستان صبح امروز پیش از تشکیل جلسۀ دادگاه بین المللی لاهه گفته بود اگر این دادگاه از جدائی کوسوو از صربستان پشتیبانی کند دیگر هیچ مرزی در جهان و در منطقه از امنیت برخوردار نخواهد بود.

مناقشۀ کوسوو در سال های١٩٩٩ – ١٩٩٨ از خود بیش از ١٣٠٠٠ قربانی بر جای گذاشته است. در این مناقشه، نیروهای دولتی صربستان رو در روی اسقلال طلبان مسلح کوسوو قرار داشتند. افزون بر این از سرنوشت ١٨٦٢ تن نیز هیچ اطلاعی در دست نیست

.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه اکتبر سال ٢٠٠٨ به صربستان اجازه داد که برای داوری در این مورد به دادگاه بین المللی لاهه، این نهاد وابسته به سازمان ملل، مراجعه کند.

از اول تا یازدهم دسامبر سال میلادی گذشته نمایندگان بیسنت و نه کشور جهان از جمله آمریکا و روسیه در رسیدگی شفاهی دادگاه بین المللی لاهه به این مسأله شرکت کرده بودند.

شصت و نه کشور جهان از جمله آمریکا و بیست و دو کشور از بیست و نه کشور عضو اتحادیۀ اروپا تا کنون استقلال کوسوو را به رسمیت شناخته اند. این کشور دومیلیون نفر جمعیت دارد و ٩٠٪ جمعیت آن را آلبانیائی تبارهای کوسوو تشکیل می دهند.
آمریکا دیروز بار دیگر پشتیبانی خود از استقلال کوسوو را مورد تأیید مجدد قرار داد. روسیه، متحد سنتی بلگراد، این استقلال را به رسمیت نشناخته است.

دادگاه بین المللی لاهه از سال تأسیس خود در ١٩٤٦، به درخواست سازمان ملل متحد بیست و چهار بار به اعلام نظر مشورتی خود در مورد مسائلی از این دست اقدام کرده است. نظر این دادگاه به این ترتیب "الزام آور" نیست.

Monday 5 July 2010

فوتبال و دو نکته تاریخی



رضا وشاحی

جام جهانی با حرارت تمام در جریان است و طرفداران فوتبال که من هم یکی شان باشم سخت دنبال کننده این بازی های بسیار زیبا هستیم. مسابقات جام جهانی در آفریقا نشان می دهد که قاره آفریقا کم کم از خواب بیدار می شود و جایگاه خود را پیدا خواهد کرد. بازار مشترک شرق آفریقا شامل کنیا، بروندی، رواندا، تانزانیا و اوگاندا که از روز یکم جولای شروع شد و موجب تسهیل تجارت و روادید برای بازاری به ظرفیت 126 ملیون نفر و حجم مالی 73 میلیارد دولار می باشد شاهدی بر این رشد قاره آفریقا می باشد.

دو نکته تاریخی را خواستم در مورد برخی قوانین فوتبال بنویسم که شاید برای فوتبال دوستان اهوازی ما جالب باشد

پنالتی

پنالتی از قوانین بسیار مهم فوتبال است. هم بازی را آرام نگاه می دارد و هم نتیجه بازی را وقتی در تمام مدت 90 دقیقه و وقت اضافه بدون گل پایان بپذیرد، مشخص می کند.

این را که همه می دانیم. ولی این پنالتی تاریخ اش از کجا شروع شد؟ تاریخچه پنالتی بر می گردد به ایرلند شمالی. ویلیام مکارن ( با مکام شیرازی اشتباه نگیرید که این یکی اعدام می کند و از زیبایی و ورزش متنفر است) که یک شخص تاجری بود و در عین حال دروازبان شهر بسیار کوچک میلفید در کانتی مشهور آرماه در ایرلند شمالی بود.

وی علاوه بر فوتبال دستی در دیگر ورزش ها مانند راگبی و کریکت هم داشت. ویلیام مکارن که به استاد ویلیام هم مشهور بود به فدراسیون فوتبال ایرلند پیشنهاد کرد که: اگر در یازده یاردی دروازه بازکنی، بازیکن دیگر را هل بدهد و یا به عمد به توپ دست بزند می بایست جریمه شود به این شکل که بایکن حریف در حالی که همه پشت وی بایستند بتواند در شش یاردی به طرف دروازبان شوت کند.

این پیشنهاد از طریق فدراسیون فوتبال ایرلند به فدراسیون جهانی فوتبال ارایه شد و تصویب شد. جالب است بدانید تاریخ تصویب این قانون در 1891 تصویب شد.

مکارن خود در 1932 فوت نمود. گری لینکر بازیکن مشهور تیم انگلیس در سال 1998 مستندی در مورد زندگی ویلیام مکارن برای بی بی سی تهیه کرد.

کارد زرد کارد قرمز

همه این کارت ها را می شناسند. ولی این کارت ها از کجا آمدند و تاریچه شان در فوتبال چیست؟ اینجا می رسیم به آقای کن آستون از شهر کلچستر در جنوب شرقی انگلستان.

آقای کن استون در جریان مسابقات جام جهانی فوتبال 1966 رییس هیات داوران فیفا بود. بعد از بازی خشن آرژانتین و انگلستان در سال 1966 در این فکر بود که چگونه می شود اسامی بازکنان خاطی را ثبت کرد و فقط به حافظه داوران تکیه نکرد.

در حال رانندگی در بعد ازظهر بر سر چراغ قرمز ایستاد. چراغ ترافیک الهام بخش بوجود آمدن فکر کارت زرد و قرمز برای آقای کن استون شد.

از موقعیت ممتاز خود به عنوان رییس هیات داوران فیفا در جام جهانی استفاده کرد و این بحث را در فیفا جلو برد که از کارت هایی با رنگ زرد و قرمز استفاده شود.

ایده آقای استون البته از فوتبال هم بیرون زد و امروزه تعداد زیادی از ورزش ها از کارت زرد و قرمز و دیگر رنگها استفاده می کنند.

خدمات آقای کن استون به فوتبال و ورزش البته فقط به کارت زرد و قرمز محدود نماند. در سال 1974 وی قوانین نشان دادن شماره بازیکنان را قبل از تعویض به جهان فوتبال ارایه کرد.

وی در سال 2001 فوت نمود.

امید است که روزی تیم ملی اهواز با پرچم زیبای اهواز را در مسابقات بین المللی ببینیم. و بازکنان بسیار پر استعداد عرب احوازی ما ناچار نباشند زیرپرچم زشت نژادپرست فارس ها و با تحمل انواع توهین ها، تبعیض ها و حقارت ها فوتبال بازی کنند.

منابع ویکی پدیا

Saturday 3 July 2010

مسلمانان لندن و منع فرزندانشان از یادگیری موسیقی




برخی از والدین مسلمان در لندن فرزندان خود را از کلاس های آموزش موسیقی در مدارس بیرون می آورند.

گفته می شود دلیل این کار این است که بر اساس باورهای آنها یادگیری نوازندگی سازها "حرام" است.

رئیس انجمن مسلمانان بریتانیا در گفت و گو با بی بی سی گفت که حدود ۱۰ درصد از مسلمانان آموزش موسیقی را حرام می دانند.

بر اساس همین آمار، صدها دانش آموز که پدر و مادر مسلمان دارند، اجازه پیدا نمی کنند که در کلاس های موسیقی مدارس شرکت کنند.

موسیقی جزو دروس ضروری در ساختار آموزشی در بریتانیاست.

رئیس انجمن مسلمانان بریتانیا گفت که بر اساس برخی سخنان که از پیامبر اسلام نقل شده، سازهای موسیقی حرام است.

رئیس این انجمن به "حدیثی" از پیامبر اسلام اشاره می کند که می گوید: "در آینده، کسانی از امت من خواهند آمد که پوشیدن ابریشم، نوشیدن شراب و آلات موسیقی را حلال می شمرند."


مخالفت با پخش موسیقی در خانه

مسئولان مدرسه ابتدایی هربرت موریسون در جنوب لندن می گویند که والدین ۲۲ دانش آموز، اجازه شرکت فرزندان خود را در کلاس موسیقی نداده اند.

ایلین راس، معلم موسیقی این مدرسه، به بی بی سی گفت: "بعضی از پدر و مادرها نه می خواهند فرزندانشان ساز بزنند و نه می خواهند در خانه‌شان موسیقی پخش شود."

او گفت:"این مدرسه خیلی کوچک است، ما کلاس اضافه ای نداریم که این بچه ها را به آنجا ببریم و کسی هم نیست که مراقبشان باشد."

او گفت: "من به نشانه حسن نیت، به والدین آنها اجازه می دهم فرزندانشان را از همه برنامه های موسیقی بیرون ببرند، اما در واقع با این کارم، فرصتی را که دیگر شاگردان کلاس در اختیار دارند، از این بچه ها دریغ می کنم."

دکتر دایانا هریس از دانشگاه "اپن" بریتانیا، که پیش از این، درباره این موضوع تحقیق کرده است، گفت که بازرسان آفستد (سازمان بازرسی مدارس بریتانیا) معمولا در این زمینه سکوت اختیار می کنند.

او گفت: "برایم غم انگیز است؛ نمی خواهم کسی کاری را بر خلاف باور مذهبی اش انجام دهد، اما حس می کنم در موسیقی چیزهای زیادی هست که لذت های بزرگی به ما می دهد و دلم برای کودکانی که می خواهند بخشی از این لذت را تجربه کنند و نمی توانند، می سوزد؛ به خصوص وقتی به دلایلی که حتی درک نمی کنند، از این فرصت محروم می شوند."

"تا وقتی سازمان بازرسی مدارس با صراحت وارد ماجرا نشود، نمی شود به آن پرداخت و به راه حل های ممکن درباره اش فکر کرد."

از سوی دیگر، یکی از مسئولان سازمان بازرسی مدارس بریتانیا گفت:"موسیقی بخش مهمی از آموزش هر کودک و نوجوان است."

"بازرسان سازمان اگر باخبر بشوند که دسترسی یک شاگرد به بخشی از دروس الزامی مدرسه محدود شده است، موضوع را بررسی می کنند و به طور مناسب عمل خواهند کرد."

انجمن مسلمانان بریتانیا خواهان بهره گیری همه فرزندان از امکانات همه جانبه تحصیلی، از جمله امکان آموزش موسیقی شده است.

بسیاری از کودکان و نوجوانانی که پدر و مادرشان آنها را از کلاس های موسیقی مدارس محروم می کنند، ناراحتند، اما اجازه مخالفت ندارند.

شاید آنها چشم به اقدام های سازمان بازرسی مدارس بریتانیا دارند تا با پیگیری موضوع، به آنها این فرصت را بدهند که در کنار دیگر همکلاسی هایشان بمانند.

Thursday 24 June 2010

دیدار با وزارت خارجه بریتانیا


رضا وشاحی


2010-06-24


در تاریخ 21/06/2010 با مسئولین وزارت خارجه بریتانیا دیدار کردم و در این دیدار مورد نقض حقوق بشر اقلیت های ایران و مسایل احواز گفتگو شد.


وزارت خارجه بریتانیا نگران مسایل حقوق بشر اقلیت های ایران می باشد. حکومت ایران در سالهای اخیر خفقان، سرکوب و اعدام را در مناطق اقلیت ها با شدت اجرا کرده است.


این دیدار که در جوی بسیار دوستانه برگزار شد، بسیار موفقیت آمیز بود. این دیدار جزوی از دیدارهای دوره ای است که به شکل مرتب صورت می گیرد و هدف از آن لابی کردن در مورد مسایل اقلیت های ایران و خصوصا عرب های اهواز است.

امید من این است که اقلیت های ایران و خصوصا اهوازی های عزیز خارج از وطن عزیزمان احواز، در هر کشوری که ساکن هستند به لابی کردن برای مسایل اهواز اقدام کنند. البته عده ای این کار را هم اکنون هم انجام می دهند. که فعالیت بسیار مهمی می باشد.


سازمان حقوق بشر اقلیت های ایران وابسته به هیچ حزب و کشوری نمی باشد و هدفش شناساندن مشکلات اقلیت های ایران به جهان می باشد.