2008-12-15
مقدمه
برای مدت طولانی نویسندگان و شعرای ما، روشنقکران ما، احزاب سیاسی همواره به شکلی از مطرح کردن مسایل مربوط به مشکلات جنسی طفره رفته اند. به این مساله به شکل یک تابو نگاه کرده ایم. من بر این عقیده هستم که که این تابو را بشکنم. اصولا یکی از دلایل عقب ماندگی فرهنگ عربی مان را عدم طرح مسایل جنسی می دانم. تا مساله ای مطرح نشود، راه حلی اصولا برای حل آن نمی توان مطرح کرد. محافظه کاری دیگر بس است.
ضرورت طرح مساله
من موافق طرح مسایل اجتماعی هستم و با محافظه کاری در این موارد به شدت مخالفم. این درست است که مسایل ما مسایل اشغال هستند ولی طرح مسایل اجتماعی و فرهنگی نظیر این هم، حتی بسیار با مسایل سیاسی ربط مستقیم دارند. برای مثال بسیاری از اتهام ها و برچسب های سیاسی که موجب بسیاری مشکلات شده اند مستقیما و یا غیر مستقیم با مسایل جنسی رابطه داشته اند.
چند نمونه
آقایی اهوازی را می شناسم که در یکی از مدرن ترین پایتخت های جهان زندگی می کند. رفتار وی با خانمش به حدی بد بود که پلیس ناچار به مداخله شد. "من حق دارم زنم را بزنم"
آقایی دیگر که خود دکتر است، خانم پرستار خود را در یکی از کشورهای اروپایی خانه نشین کرده است و به وی اجازه نمی دهد که کار کند. فقط بر اساس این توهم ذهنی که" خانمم دوست پیدا می کند" .
خانم اهوازی را می شناسم که دوست دختر پسرش را با لگد بیرون کرده است. که مبادا روزی پسرش" عاشق دختری شود" گویی عشق هم در فرهنگ ما ممنوع است.
نمونه های بالا در مورد گسبه و خفاجیه و کوره ها و سربندر و فلاحیه نیست. همه نمونه های اروپایی هستند. سوال اینجاست که در عربستان اگر آموزش نبود و دلایل دیگر، در اروپا که تقریبا همه چیز مهیا است؟ چرا ما عرب های اهوازی تغییر نمی کنیم؟
هر وقت این بحث ها در محافل خصوصی مطرح کردیم، شنیدیم که" در فرهنگ ما چنین مسایلی وجود ندارد" و چه منطق عجیبی. مگر صد سال پیش طرح این مسایل در غرب امکان داشت؟ سویس آخرین دولت اروپا بود که به زنان حق رای داد. آنهم در دهه هفتاد میلادی[i]!!! اصولا این مسایل همه جدید است. چه در شرق و چه در غرب.
آیا من قرار است همانطور که پدر بزرگم زندگی کرد زندگی کنم؟ آیا نسل های جدید زندگی شان می بایست فقط یک کپی پست از زندگی گذشته باشد؟ آیا زمان متوقف شده است؟
حقوق زنان
چرا خانم های احوازی ما در عرصه سیاسی در غرب بسیار کمرنگ حضور دارند؟ چرا سطح تحصیلات زنان ما در غرب به نسبت بسیار پایین تر از مردان ما است؟ چرا زنان ما در غرب به ندرت کار می کنند و زندگی مستقل دارند؟ سوالاتی از این قبیل وضعیت حقوق زنان اهوازی را در غرب نشان می دهند. خودتان مسایل حقوق زنان در داخل اهواز را دیگر حساب کنید.
نداشتن فرهنگ دوستی پسر و دختر
طبیعی ترین رابطه بین دختر و پسر را قطع کرده ایم. به فرزندان خود اجازه انتخاب طبیعی نمی دهیم. رقص دختر و پسر، رشد دختر و پسر، اعتماد به نفس آنان را شکسته و ممنوع کرده ایم.
فرهنگ عقب مانده باکره دوستی، که ناشی از نگاه مرد سالارانه و قبیله ای ما عرب ها نسبت به زن است، یکی از مهمترین موانع موجود برای توسعه فرهنگ جنسی می باشد.
عرب بودن به طرز اشتباهی به این مساله گره خورده است. در صورتی که به نظر من اصلا عرب بودن با این مساله ارتباطی ندارد. من بر این باورم که می توان عرب بود و مدرن زندگی کرد. سوال من این است مگر ما عرب ها چه چیز از باقی ملل دنیا کم داریم که این مسایل جنسی همچنان لاینحل باقی مانده است؟
عرب بودن و مرد بودن و مساله شرافت را به شکلی در سنت ما مطرح شده است که همه را در یک سطح می بینیم. خیال هم نداریم که تفسیر جدید و مدرن و معقولی از این مفاهیم ارایه کنیم. برای ثابت کردن درست بودن این سنت از کتابهای دینی و متون قدیم و ادب و رسوم پناه می بریم. و هاله ای از ابهام دور خودمان ایجاد می کنیم. گویی که زمان برای ما عرب ها تغییر نکرده است.
سایه سنگین سنت قبیله ای حتی در مدرن ترین شهرهای دنیا هم دنبالمان می کند. گویی پدر بزرگ پیری مدام با یک چوب بالای سرمان است.
دستم رو بگیر تا بالم در بیاد
که تن من رقص جانانه می خواد
رقص آزادی رنگ های قشنگ
رقصی که پدر بزرگ یادم نداد[ii]
ما یک بار و برای همیشه می بایست تکلیف خودمان را با این سنت میراث رسیده روشن کنیم. یکجا پذیرفتن هر سنتی همیشه مشکل زا بوده است.
تضاد بین زندگی واقعی و افکار
شما بسیاری از مردان عرب احوازی را می بینید که در عالم سخن و حرف، بسیار از حقوق زن و احترام به زن صحبت می کنند. ولی وقتی به زندگی خصوص آنان نگاه می کنید، می بینید که دقیقا بر عکس است.
یکی دیگر از تضاد های موجود در مورد مسایل جنسی خصوصا در بین مردان عرب اهواز این است که شما به عنوان یک مرد می توانید رابطه جنسی قبل از ازدواج داشته باشد ولی فلان خانم یا دختر نمی تواند چنین حقی را داشته باشد. و این تعجب آور است.
در جواب سوال شما می گویند که مرد حق دارد. و "مرد حق دارد" البته سیستم اجتماعی ما را به ورطه نابودی کشانده است. شما انبوهی از مردها و زن ها را در جامعه اهوازی خودمان را می بینید که دچار بحران های روانی/ جنسی هستند.
و اگر فرودیستی نگاه کنیم این یک فاجعه تمام عیار است
ازدواج پستی
به علت نداشتن فرهنگ دوستی دختر و پسر، فرهنگ اجبار به ازدواج در بین جوانان اهوازی به شکل دیگری ظهور پیدا کرده است.
سارا که البته نامی مستعار است از شهر احواز است. "من رو مجبور کردم که با حمید در یکی از کشورهای اروپایی ازدواج کنم" ازدواج به شکست می انجامد. " من اصلا حمید رو نمی شناختم و بعد که اون رو دیدم رفتارش با مردهای اروپایی خیلی فرق می کرد"
"من را از درس خوندن منع کرد و بعد فهمیدم که آقا دوست دختر داره" زندگی سارا نمادی از این مشکلات است. " می گفت مسلمان است ولی شراب می خورد. دوست دختر هم داشت" باور کنید طرز تفکر بسیاری از مردان ما، از زندگی مدرن کم و بیش به این شکل است.
زندگی خصوصی در برابر زندگی قبیله ای
زندگی خصوصی در فرهنگ ما متاسفانه تعریف نشده و این مفهوم جا نیافتاده است. دلیل اینکه خیلی از احزاب و افراد به مخالفین شان بر چسب همجنس بازی می زنند و یا از این برچسب استفاده می کنند این نکته است که چون مفهوم زندگی خصوصی جا نیفتاده است، مسایل خصوصی به شکل مسایل داغ اجتماعی به نظر می رسند.
ما می بایست مفهوم زندگی خصوصی را تقویت کنیم.
اینکه شخصی اصولا رابطه جنسی دارد و یا ندارد و اگر دارد چگونه است، ربطی به حرف هایی که می زند و افکاری که دارد ندارد، شما می بایست با منطق با فکر روبرو شوید. این فرهنگ قبیله ای است که مسایل جنسی را بزرگ نمایی می کند و تابو سازی می کند.
من بارها و بارها از رهبران سیاسی!! احزاب اهوازی هم شنیده ام که رقیب سیاسی خود را برچسب همجنس گرایی زده اند. و این البته بی دلیل نیست. در عمق و ریشه مساله نگاهی قبیله ای است که حقوق جنسی و خصوصی را به شدت قبول نمی کند.
در فرهنگ قبیله ای برای مثال همجنس بازان را باید کشت، ولی در حقوق مدرن همجنس بازی یک حق است.
یک نکته مهم
من بسیار دیده ام که در فرهنگ ما همجنس بازی با سو استفاده از کودکان یکی شمرده می شود که یک اشتباه است. اولی یک حق است و دومی یک جرم.
فرهنگ جنسی قبیله ای: فرهنگ اختفا
مسایل جنسی در چنین فرهنگی جایی برای مطرح شدن و بررسی ندارند. چنین فرهنگی روابط جنسی مخفیانه را تشویق می کند. و به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم فرهنگ سو استفاده جنسی را ترویج می دهد. و سو استفاده جنسی فقط شامل کودکان نمی شود و شامل زندگی زناشویی هم می شود.
از عوارض دیگر این فرهنگ مخفیانه این است که معایب کار مشخص نمی شود. نارسایی جنسی والدین که از شرم قبیله ای هر گز حتی بین خود صحبت نمی شود، چه برسد به دیدار مشاور جنسی رفتن، خانواده ها پر از خشونت و پرخاش و نا مهربانی می شود و این ها بر کودکان معصوم اثر مستقیم می گذارد.
قتل های ناموسی که نهایت زشتی فرهنگ قبیله ای است از نتایج مستقیم رابطه جنسی را شرم آور دانستن است. ریاکاری، عدم صداقت از دیگر میوه های فرهنگ جنسی قبیله ای هستند.
باور کنید این قصه هزار و یک شب واقعی ما عرب هاست.
حقوق جنسی
مسایل جنسی فقط یک سلیقه نیست. مسایل جنسی حقوق هستند. ما حقوقی به نام حقوق جنسی داریم.
منع روابط جنسی با کودکان زیر سن، حق همجنس بازی، ممنوعیت داشتن بیش از یک همسر، حق داشتن رابطه جنسی و غیره از نمونه های این حقوق هستند که در بسیاری از نقاط جهان ممارست می شوند و به رسمیت شناخته می شوند.
تابو طرح مسایل جنسی را باید شکست
تنها راه حل برای برون رفت از این بن بست این است که تابو طرح مسایل جنسی را بشکنیم. بسیاری از مسایل اجتماعی، سیاسی ما به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم به این مساله بر می گردند.
عجیب این است که ما عرب ها با وجود سکس دوست بودن، عجیب ترین راه حل را برای آن در تاریخ خود پیموده ایم. و آن منع در نهایت ممکن است.
این همه انرژی و طاقت را هدر دادن و منع بیهوده کردن به شدت بر تمام سیستم زندگی ما اثر گذاشته است.
با محافظه کاری و حفاظت از سنتی که در بیشتر جاهای دنیا منسوخ شده است، ما عرب ها فقط بر چسب های ناشایست را برای خود می خریم.
[i] http://history-switzerland.geschichte-schweiz.ch/chronology-womens-right-vote-switzerland.html
شهیار قنبری[ii]
1 comment:
حرفها جدید نیست اما به جرات می توانم بگویم که برای اکثر مردان و حتی زنان احوازی نا مفهوم است. و دلیلش نیز همانها است که در مقاله بیان کرده اید. من در مقاله شما به دنبال راه حل میگشتم. امیدوار بودم چیز جدیدی مطرح کرده باشید. شاید در مقاله بعدیتان به راه حل بپردازید؟
من معمولا نوشته های شما را دنبال میکنم. از اینکه گاهی برای زنان هم می نویسید ممنون!
تحیاتی
Post a Comment