Wednesday 31 December 2008

برای فلسطینی ها اهواز اهمیتی ندارد


رضا وشاحی

2008-12-31

حماس شاخه اخوان المسلمین در فلسطین است. حماس ضد تمام مفاهیم و مدرن است. در غزه حکومت شریعت اسلامی
[1] تشکیل داده است و اقتصاد شهر به شکل مافیایی اداره می شود. حماس نه فقط با اسراییل صلح ندارد بلکه با فتح هم در جنگ است. عده زیادی از اعضای فتح به دست حماس اعدام و شکنجه شده اند. با این همه کمتر کسی در مورد موارد نقض حقوق بشر توسط حماس چیزی می گوید.

حماس و زنان

حماس زنانی را که متهم بودند که خارج از ازدواج، رابطه جنسی داشتند، مجبور می کرد که به عملیات بمب گذاری انتحاری تن دهند تا این این شرم را از پبشانی خانواده خود پاک کنند
[2]. این وحشی ترین نوع رفتاری است که شاید بتوان با آزادی زنان انجام داد.

حماس زنانی را که حجاب اسلامی را رعایت نکردند با مورد حمله و ضرب وشتم قرار داد. طبق گزارش سازمان ملل زنان در غزه از ترس مجبور شدند که روسری بر سر کنند
[3].

حماس با مغز شویی کودکان، آنان را وارد حلقه بمب گذاری انتحاری می کند
[4]. چندین نفر را به جرم جاسوسی[5] برای فرانسه، اسراییل، آمریکا و فتح[6] و غیره، بدون هیچ محاکمه ای اعدام کرد[7].

در حدود یکماه از حکومت اسلامی حماس در غزه نگذشته، حماس حدود هزار نفر از افراد وابسته به فتح را دستگیر کرده و مورد شکنجه قرار دادند. بسیاری ناپدید شدند
[8].

خالد مشعل که یک انسان دیوانه است از قتل عام ملت فلسطین برای ایدئولوژی افراطی اسلامی خود ابایی ندارد. سیاست های احمقانه حماس باعث محاصره اقتصادی و گرسنگی دادن به مردم بی گناه غزه شد. امروزه هم که موشک و بمب برایشان به ارمغان آورده اند. رهبران حماس البته در سوراخ های امن خود خزیده اند و مردم را به امان خدا رها کرده اند.

بارها مصر و سعودی در مورد مسایل صلح بین خود فلسطینی ها و بین فلسطین و اسراییل واسطه شدند ولی هیچ فایده ای نکرد.

هر زمان که دولت آمریکا سعی می کند که طرح صلحی را در منطقه ایجاد کند، حماس و گروه های مشابه مانند جهاد اسلامی با حملات خود موجب ایجاد اختلال در این روند می شوند.

به دلیل بینش خاص حماس و عدم توجه و ضدیت با صلح و استفاده از خشونت، اتحاد اروپا و آمریکا انتخابات حماس را به رسمیت نشناخت. اصولا برای آمریکا و اروپا همکاری با گروهی که شاخه ای از جریانات افراطی اسلامی است و از تروریسم حمایت می کنند امکان ندارد و این توقع بی جایی است که عده ای دارند و می خواهند که اروپا و آمریکا همچنین گروهی را به رسمیت بشناسد. مگر قرار است هر دولتی که به صرف انتخاب شدن، مورد قبول جامعه جهانی قرار بگیرد؟ نازی ها هم از طریق دموکراسی بالا آمدند. آیا باید آنان را قبول می کردند؟

مشخص و واضح است که حیات و بقای گروه هایی همانند حماس و حزب الله در تولید تنش و ایجاد درگیری است و صلح عامل نابودی ایدئولوژی این گروه ها است. به همین دلیل هر چند وقت ، شروع به ایجاد درگیری و تنش می کنند.

ماجرای غزه همه اش تقصیر ایران و سوریه است

آشکارا فرمان حماس به دست ایران و سوریه است. دو کشوری که منزوی ترین کشورهای منطقه هستند. دو کشوری که دشمن الاهواز و عرب های اهوازی هستند.

ماجرای حماس شبیه به ماجرای حزب الله، دست نشانده دیگر ایران در منطقه است. وقتی اسراییل به کشور لبنان برای نجات سربازان گروگان گرفته خود حمله کرد، بسیاری افراد بی گناه و چه بسا مخالف حزب الله هم کشته شدند. اینبار در غزه هم تمام تقصیرات بر گردن حماس است که موشک اندازی به سوی اسراییل را شروع کرد و در نتیجه عده ای بی گناه کشته شده اند.

مشکل چه در لبنان و چه در عراق و چه امروز در غزه این است که گروه های تروریستی در پشت سر مردم بیگناه و در میان زنان و کودکان مخفی می شوند. و در نتیجه در هر گونه عملیات نظامی متاسفانه زنان و کودکان بی گناه هم هدف قرار می گیرند. از بیرون البته کسانی که تاکتیک های امثال حماس را نمی دانند فکر می کنند که این هدف قرار دادن مستقیم مردم است.

ما اهوازی ها از حماس طرفداری نکنیم

عده ای تحت لوای اینکه زنان و کودکان بی گناه در غزه کشته می شوند از حماس دفاع می کنند.

حماس طرح سعودی را که تمام کشورهای عربی قبول کرده اند قبول ندارد. تنها جهتی که از حماس حمایت می کند ایران و متحدین وی یعنی سوریه و حزب الله لبنان هستند.

آنان بسیار علاقه دارند که مصر را هم به آشوب بکشند و حرکت های اسلامی همسو با ایران را در مصر سرکار بیاورند.

ما اهوازی ها باید متوجه این نکته باشیم و از حمایت حماس به هر شکلی دوری کنیم. حمایت از حماس فقط ضرر است.

ما اهوازی ها اصولا صلح و آرامش را برای تمام منطقه و جهان می خواهیم و با قتل هر انسان بی گناهی در هر کجا مخالفیم. ولی با نیروهای تروریستی حماس هم باید مخالفت کنیم، چرا که حماس خود دشمن واقعی صلح در منطقه است.

امیدوارم که روزی ریشه تمام گروه های تروریستی مانند حماس و حزب الله و القاعده که از سوی ایران تغذیه می شوند و از دین برای مقاصد سیاسی خود سو استفاده می کنند، خشکانده شوند.

متاسفانه عده ای به ایجاد جهاد و جنگ های مذهبی برای اهواز معتقدند، ولی ما باید آگاه باشیم که مشکل ما در اهواز مشکل مذهبی نیست و مشکلی سیاسی است. چنین افرادی از مسایلی مانند جنگ غزه و لبنان و عراق بهره برداری می کنند ولی باید آگاه بود که در دام این غرب ستیزان نیفتیم.

این عده همانند حماس و بسیج ایران با همه مفاهیم مدرن مخالفند. با دموکراسی و انتخابات آزاد مشکلی اساسی دارند. با حقوق زنان مشکل دارند.

اصولا ما مشابه رهبری حماس را هم در اهواز داشته ایم که برای یک سری کارهای خشونت آمیز برنامه ریزی کرده و بعدا این رهبران فرار کرده و عده ای را به جوخه دار سپرده اند. یک رهبر می بایست برای جان ملتش اهمیت قایل شود. اینها می خواهند از ملت اهواز ملت شهید پرور بسازند. تو گویی قضیه اهواز دیروز شروع شده است و شهیدی تاکنون نداده است.

ما از این گونه رهبران که در جای امن می نشینند و برای اهواز فتوا صادر می کنند خسته شده ایم. از دیدن جوانانمان که بی خودی پر پر شوند خسته ایم. به همین دلیل با خشونت مخالفیم.

تشکیل دولت اسراییل

دولت اسراییل توسط فشار اتحاد جماهیر شوری در زمان استالین تشکیل شد. و بر خلاف گفته ها، بریتانیا از تشکیل دولت اسراییل حمایت نکرد. اگر تشکیل این دولت اشتباه بود، اشتباه بر گردن چپ ها و کمونیست ها می باشد.

متاسفانه این واقعیت مسلم تاریخی را عده زیادی که خود را صاحب نظر در قضیه فلسطین هم می دانند و سنگ فلسطین را بر سینه می زنند یا نمی دانند و یا به دلایل تعلق و وابستگی به اندیشه های چپ کتمان می کنند.

تشکیل دولت فلسطینی

به دلیل جنگ های متعدد که بین اعراب و اسراییل صورت گرفت، تشکیل دولت فلسطینی تاکنون میسر نشده است. اعراب محدوده قلمروی را که سازمان ملل تعیین کرده بود نپذیرفتند و این قلمرو در نتیجه شکست های پی در پی، کوچکتر و کوچکتر شد.

برای فلسطینی ها اهواز اهمیتی ندارد

من در جلسه ای بودم و یک خانم دکتر و استاد دانشگاه فلسطینی که مسئول مهمترین سازمان فرهنگی عرب در جهان است آنجا حضور داشت. وقتی از ایشان درخواست کردم که از طریق سازمان مهم خود که همانند یونسکو برای جهان عرب است، مسایل سرکوب فرهنگی عرب های اهواز بدست فارس ها را بررسی و مطرح و محکوم کند، ایشان سوالی پرسید به این شرح: که آیا شما ها در جنوب ایران خود را عرب می دانید؟ شما که عرب نیستید!! و ایشان همان مدعای حکومت فارس ها را تکرار کرد که "زبان شما در اثر مجاورت با عراق عربی شده است."

این هم همدردی فلسطینی ها با ملت عرب احواز از زبان مسئول فرهنگی مهمترین سازمان فرهنگی عربی در جهان.

قضیه اهواز بسیار قدیمی تر از قضیه فلسطین است. قضیه اهواز در 1925 شروع شد و ماجرای فلسطین در 1948 اهواز منطقه ای غنی و استراتژیک می باشد. فلسطین منطقه ای خشک و بی آب.

ما اهوازی ها همواره باید این را بخاطر داشته باشیم که فلسطینی ها برای ما تره هم خورد نمی کنند. نه اهواز برایشان اهمیت دارد و نه عرب های اهواز. دلسوزی ما یکطرفه است و از طرف مقابل هیچ دلسوزی وجود ندارد. برای کسی بمیر که حداقل برایت اشک بریزد.

زمین بایر و خشک و کم آب فلسطین کجا و زمین پر محصول و نفت خیز اهواز کجا. فلسطین در مقابل اهواز از هر لحاظ یک قطره هم نمی شود و اهواز اقیانوس است. تاریخ فلسطین و تاریخ اهواز اصلا قابل مقایسه با هم نیستند.

این خانم در جواب سوال من که چرا فلسطین اهمیت پیدا کرد و اهواز نه؟ هیچگونه پاسخی نداشت. من سه بار این سوال را پرسیدم. واقعیت این است که اگر جنبه مذهبی این مساله نبود، (آنهم البته قابل بحث است) اصولا مساله فلسطین هم اهمیتی پیدا نمی کرد.

این همه توجهاتی که از طریق کشورهای عربی به فلسطین می شود یک درصدش هم به اهواز نمی شود. بهتر است ما اهوازی ها توجه خود را به مصالح اهواز جلب کنیم چرا که فلسطین به اندازه کافی ساپورتر دارد. چرا که اگر ما این کار را نکنیم هیچ کس دیگری دلش بحالمان نخواهد سوخت.

حالا لازم نیست از کمک یاسر عرفات به تاسیس سپاه پاسداران ایران در ابتدای انقلاب سخن گفت. لازم نیست از ماجرای دیدار عرفات از اهواز و کمک به فارس ها برای شناسایی رهبران اهوازی بین سالهای 80 و 81 میلادی صحبت کرد. لازم نیست از گفتن جزییات نقشه های نظامی ارتش عراق و مواضع عراق در محمره توسط فلسطینی ها به ایران، صحبت کرد. هر چند ارتش صدام حسین هم فقط برای توسعه طلبی آمده بود ولی بهرحال کاری که فلسطینی ها کردند افتضاح بود. همین موارد جدید برای به هوش آمدن عده ای که منافع ملی اهواز را زیر پای فلسطینیان پهن می کنند می بایست کافی باشد.

سالها قضیه اهواز به دلیل شعارات و ابراز احساسات بی خودی در مورد مسایل این چنینی به عقب افتاده است. نیاز است که ما به شکل ملی و وطنی به قضایا نگاه کنیم.

سوالی که هر فعال سیاسی اهوازی می بایست از خود بپرسد این است که: برای من اهوازی، فلسطین که دلش هم بحال من نمی سوزد چه اهمیتی دارد؟ معنای وطنی و ملی نگاه کردن چیست؟

برای من شخصا اهواز، نقطه اول و آخر جهان است.


منابع

[1] http://europenews.dk/en/node/17680

[2] http://www.jihadwatch.org/archives/000678.php

[3] http://europenews.dk/en/node/17233

[4]http://www.child-soldiers.org/childsoldiers/CSC_AG_Forum_case_study_June_2006_Occ_Pal_Territories_Hamas.pdf


[5] http://www.jpost.com/servlet/Satellite?cid=1215331034395&pagename=JPost%2FJPArticle%2FShowFull

[6] http://uk.reuters.com/article/latestCrisis/idUKL1474078020070614

[7] http://www.menewsline.com/article-2281-Hamas-Sentences-Convicted-Spy-To.aspx


[8] http://europenews.dk/en/node/17233

1 comment:

Anonymous said...

شكرالك اخي رضا على هذا المقال الذي يفضح انتماءاتنا العمياء. انا معاك و انشالله رايح اساندك في هذا الاتجاه

عمار