Monday 2 August 2010

خشونت راه حلی برای اهواز نیست


رضا وشاحی

2010-08-02

ما از جامعه ای می آییم که پایه های بسیار قوی قبیله ای دارد، و یکی از خصوصیات چنین جامعه ای رواج خشونت می باشد. بماند که حکومت های سرکوب گر خود عامل ترویج خشونت بوده اند و نمکی بر روی زخم. بهرحال نمی توانیم این نکته را نادیده بگیریم که جامعه ما پر از خشونت است. خشونت خانوادگی برای نمونه پدران با فرزندان و برادران به خواهران. خشونت اجتماعی مانند قتل های ناموسی و دعواهای حمعی خانوادگی. از طرف دیگر متاسفانه در جامعه سیاسی ما هم این خشونت به شکل طبیعی انعکاس پیدا کرده است که بسیار زیان بار است.

ریشه دیگر خشونت البته جهل است. از جهل چیزی جز فقر و خشونت تولید نمی شود. فقر فرهنگی البته بسیار خطرناک تر است. سالها سرکوب زبانی که موجب عقب ماندگی شدید بسیاری از مردم با استعداد اهواز شده است، موجب شده است سطح کتاب خوانی و روزنامه خوانی به شدت پایین بیاید. حالا به این اضافه کنید که این کتاب ها و روزنامه ها با وضعیت سانسور موجود اصولا چیز چندانی هم برای گفتن ندارند.

بسیاری از احزاب احوازی را می توان دید که به یک شکلی خشونت را مثبت دیده، رواج خشم، عصبیت را راه حلی برای مساله احواز می دانند. در صورتی که خشونت و عصبیت عامل کشنده سیاست است. سیاست یعنی خردورزی سیاست یعنی پیدا کردن بهترین راه حل برای اداره مشکلات. خردورزی با خشونت و عصبیت تضاد دارد. در یک محیط آرام، دوستانه و صلح آمیز است که می توان از سیاست، برنامه ریزی، مدیریت و اداره کردن صحبت کرد.

این طرز فکر موجب شده است که ما فرهنگ گفتگو، گفتمان، مباحثه و مجادله نداشته باشیم. در مباحثه ها فکر می کنیم اگر صدایمان بلندتر باشد منطقمان قوی تر است! تنها راه حل برای فرهنگ سازی در این امر هم همانا نشستن و گفتگو های رو در رو می باشد. و ایجاد این فرهنگ راه طولانی است که هر هر چه زودتر ایجاد شود بهتر است.

اساس گفتگو هم این است که فکر مخالف را قبول کرد و لزوما هم نیازی نیست در پایان یک گفتگو هر دو طرف به یک نتیجه برسند. نفس گفتگو اینجا بسیار مهمتر از محتوای آن است.

چه بسیار نیک می بود اگر بزرگان اهوازی نشست های سالانه در بین احزاب اهوازی برگزار می کردند و از این طریق فرهنگ گفتگو، همبستگی و اراده ملی را تقویت می کردند.

احزاب سیاسی احوازی می بایست خشونت را طرد کنند

این ایده که اهواز را می توان با اسلحه آزاد کرد بسیار ایده آلستی( بخوانید خیال بافانه) می باشد. احواز را فقط می توان با قلم آزاد کرد. با نوشتن، انتشار افکار جدید و آشنا کردن مردم اهواز با حقوق خود و ایجاد حرکت ملی اهوازی که با ایجاد سازمان های مدنی و سیاسی و راه پیمایی های آرام، اعتصابات متناوب پایه های حکومت را بلرزانند و سرکوب غلبه کنند و موجب تغییر شوند.

حکومت ایران البته از خشونت استقبال می کند. امروزه بر اساس مستنداتی مشخص شده است که بسیاری از انفجارات و درگیری های مشکوکانه در اهواز که بلافاصله وزارت خارجه ایران آنها را به کشورهای غربی نسبت می دهد، در واقع صحنه سازی های وزارت اطلاعات بوده که با ترفندهای مختلف این درگیری های مسلحانه را بوجود آورده است.

احزاب اهوازی می بایست خشونت را در سطح سیاسی نفی کنند. البته استفاده سیاسی عده ای از این امر که هر کس هم با فکر ایشان مخالف است را تروریست بنامند هم کاری مذموم است. راه حل این کلاف سر درگم این است که خشونت را در سطح اجتماعی و سیاسی نفی کنیم، باب گفتگوی داخلی را باز کنیم.

اینکه احزاب اهوازی هر چند وقت یکبار جلساتی را با دیگر احزاب و ملتها تشکیل بدهند بسیار مفید می باشد. اما این کافی نیست که با احزاب دیگر و ملت های دیگر بنشینیم و گفتگو کنیم. ما نیاز به گفتگوی ملی داریم. نیاز است که ما اهوازی ها با خودمان، با برادرانمان از احزاب دیگر بنشینیم و گفتگو کنیم. از نشستن با مخالف فکری خود نباید پرهیز کنیم.

اگر حکومت ایران مانع تجمعات و تاسیس احزاب در داخل می شد و می شود، دیگر بهانه ای برای اینکه احزاب اهوازی موجود در خارج در کمال آزادی کنار هم بنشینند و گفتگو کنند وجود ندارد. این تابو را باید شکست.

اگر من و توی اهوازی نشسته در غرب نتوانیم با هم بنشینیم و گفتگو کنیم و با هم موافقت و مخالفت کنیم، پس چگونه توقع خواهیم داشت که مردمی که در غل و زنجیر هستند بتوانند حرکتی بکنند؟ این بهانه ها را می باید کنار گذاشت و   همنشینی را شروع کرد.

همچنین ایجاد گردهمایی های هنری و اجتماعی و علمی در بین اهوازی های خارج از وطن بسیار ضروری می باشد. اینها موجب خواهد شد که فرهنگ اجتماعی و سیاسی ما رشد پیدا کند.

No comments: