Thursday 24 July 2008

لزوم احترام به پیشکسوتان مبارز در قضیه عربستان

رضا وشاحی

2008-07-20

برما جوانان تازه وارد به قضیه احواز واجب است که به کسانی که در قضیه اهواز در قبل خدمت کرده اند، احترام بگداریم. واقعیت این است که اگر کسان دیگری نبودند، چه بسا این مشعل تاکنون خاموش شده بود.

خارج از هر ایدئولوژی و جهت فکری، ما می بایست به این افراد احترام بکذاریم. کسانی که در جوانی خانواده خود را ترک کردند، خطرها را به جان خریدند و با آغوش باز وارد قضیه اهواز شدند.

بسیاری از این افراد متاسفانه اکنون در کنار ما نیستند. و متاسفانه شاید هیچگاه لیست کامل افرادی را که در این راه جان سپردند را نتوانیم کامل کنیم. حرکت های مختلف، از حزب سعادت، تا جبهه مردمی و جبهه عربی، حزب وفاق و بسیاری حرکت های کوچک و بزرگ دیگر، همه به نوعی در این راه نقش داشته اند.

از کسانی که اکنون از حرکت های قبل باقی مانده و همچنان فعال هستند و لازم است به آنان احترام گذاشت و تقدیر به عمل آورد، نام آوردن البته مشکل است، می توان از عدنان سلمان، سید طاهر آل سید نعمه، محمود بشاری، احمد جابر، صباح الموسوی، خزعل هاشمی، طالب مذخور و بسیاری دیگر که در صحنه همچنان حضور دارند و فعال هستند را نام برد. احتمالا و قطعا نام بسیاری دیگر در این لیست ذکر نشده است. من اما قصدم تاریخ نگاری نیست. این ها را برای مثال می گویم و اگر کسی از قلم افتاده عذر می خواهم.

برما واجب است که به چنین اشخاصی احترام بگذاریم، خارج از هر مساله سیاسی و غیره. افراد بازمانده از حرکت های گذشته به هرحال هر یک راوی تاریخ ما هستند. و نه فقط راوی تاریخ، بلکه تاریخ ما هستند. بسیار خوب می شود اگر خاطرات خود را منتشر کنند.

بزرگان هم به جوانان مجال بدهند

خب نکته مهمی که هست این است که بهرحال هر روز عده جدیدی وارد قضیه احواز می شوند. که این نکته مبارکی است. و در واقع چه چیز بهتر از وارد شدن نسل جدید به قضیه احواز می باشد؟ علاوه بر این که هر روز نسل جدیدی وارد قضیه احواز می شوند، جهان امروز هم با جهان در چند دهه گذشته بسیار تفاوت کرده است.

نوع کار سیاسی تغییر کرده است ادوات و لوازم آن تغییر کرده است. در دهه شصت ورود به کار سیاسی در بسیاری از کشورهای جهان سوم یک معنا داشت. و آنهم ورود به مبارزه مسلحانه بود. امروز در آمریکای لاتین، که جهان مبارزات مسلحانه بود، تنها گروه باقی مانده گروه فارک در کلمبیا است که به نظر می رسد به زودی آنان هم روشهای جدید را پیش خواهند گرفت.

نوع ارتباطات امروز تغییر کرده است. زمانی برای تاسیس یک رادیو می بایست جور فلان کشور همسایه را کشید و به توقعات آنان گوش سپرد تا بلکه مگر با یک رادیو موج کوتاه صدایی را به ملت اهواز رساند. امروز می شود از آن سر دنیا، آزادانه تلویزیون ماهواره ای تاسیس کرد.

مهمتر از اینها تغییر گفتمان غالب است. در دهه شصت گفتمان کمونیستی غالب بود، امروز دیگر نیست. امروز گفتمان غالب تغییر کرده است. در دهه های قبل نقد، فقط نوعی تحلیل طبقاتی بود ولی امروز نقد یک مبحث بسیار پیچیده است. نقد درهمه چیز وارد شده است. در سوراخی نمانده که راه پیدا نکرده باشد.

قضیه احواز البته تغییر نکرده است. اما نسل جدید خواهان آزمایش کردن راه های جدید هستند. نسل جدید انتقادگر است. می خواهد حرکت های قدیم را به پرسش بگیرد، تا استراتژی های جدیدی را طرح کند.. نسل جدید می خواهد بداند که چرا علی رغم همه این مجاهدت ها و تلاش ها، نتیجه کار چرا بسیار اندک بوده است؟ این البته به معنای عدم احترام نیست. وارد شدن نسل جدید یک سری تغییرات را هم به شکل طبیعی همراه خود خواهد آورد.

نسل قدیم می بایست با درایت به نسل جدید مجال بدهد که نسل جدید بتواند فرم مطلوب خود را پیدا کند.کار نسل قدیم البته هنوز تمام نشده است. نسل قدیم می تواند مشورت بدهد، خاطرات منتشر کند و تاریخ بنویسد. در دراز مدت تاثیر این خاطرات نویسی ها باور کنید بیشتر از هر فعالیت سیاسی روزمره ای خواهد بود

لزوم ارتباط بین نسل قدیم و نسل تازه وارد

قضیه سیاسی ای به نتیجه خواهد رسید که توالی نسلها را حفظ کرده باشد. یعنی اینکه تجربه ها را به نسل جدید منتقل کرده باشد. حتی در کشورهای مستقر و صاحب ثبات و استقلال هم این رسم وجود دارد که مثلا اگر دوران خدمت فلان سفیر در فلان کشور تمام می شود، جلسه ای برگزار می کنند و از وی در مورد تجربه هایش می پرسند. که تجربه ها جایی ثبت شود و سفیر بعدی که بخواهد به آنجا برود از نو شروع به کار نکند و بر روی معلومات سابق ساختمان جدیدی را بنا کند.

خب این نکته انتقال تجربه در مورد وضعیت قضیه اهواز، بسیار پر رنگ تر است. کلید هم احترام متقابل نسلها به یکدیگر می باشد.

نسل جدید نباید نسل قدیم را تمام شده بداند. به همین شکل نسل قدیم هم نمی بایست نسل جدید را صرفا به دلیل تازه وارد بودن، قضاوت کند.

انکار دیگری راه حل نیست. هم نسل قدیم وجود دارد و هم نسل جدید. تعامل توام با احترام است که نسل ها را به هم نزدیک خواهد کرد و عدم احترام و نفی دیگری موجب خواهد شد که نسل ها از هم فاصله گرفته و تجارب منتقل نشوند.

No comments: