Wednesday 5 September 2007

بحث حقوقی مبارزه مسلحانه در قوانین بین الملل



رضا وشاحی


این درست است که در بند سوم عهدنامه 3246 مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 29 نوامبر سال 1974 از انواع مبارزه ملت های که تحت قیومیت و استعمار یا به هر شکلی تحت استیلا بوده، برای آزاد سازی و از جمله شکل مبارزه مسلحانه دفاع کرده است، ولی دو نکته خیلی مهم در این مطلب نهفته است[1].

نکته اول اینکه ملت تحت استیلا می بایست ثابت کنند که تحت قیومیت یا استعمار، تبعیض نژادی و اشغال هستند و جهان را از وضعیت خود آگاه کنند.یعنی باید کار سیاسی بسیاری انجام داد. که این در مورد اهواز انجام نشده است. و تازه در ابتدای راه هستیم. به معنای دیگر ما باید اهواز را بر روی نقشه سیاسی جهان بیاوریم و فقط نقشه جغرافیایی جهان کافی نیست. در حال حاضر جهان در بهترین حالت، مردم اهواز را اقلیتی محروم که از حقوق خود محروم شده است می شناسد. در هیچ مدرک بین المللی تاکنون از اهواز به عنوان یک منطقه تحت اشغال یا مستعمره، متاسفانه نام برده نشده. ما می بایست این مطلب را به جهان ثابت کنیم[2].

و نکته دوم این است که در حقوق هر ماده ای متمم های خود را دارد و با توجه به تاریخ قدیم تصویب این ماده در بیش از سه دهه پیش و تغییر شرایط جهان در طول این مدت، می بایست همانند هر اصل حقوقی دیگری، در پرتو شرایط جدید و متمم های آن توصیف شود. اصولاٌ این اصل در زمان جهان دوقطبی نوشته شده و در دورانی که گروه های چریکی با ایدئولوژی مارکسیست- لنینیستی[3] فراوانی در جهان در حال فعالیت بوده اند و فرهنگ مبارزه مسالمت آمیز و همچنین راه کارهای بین المللی آن چندان شناخته و تعریف نشده بود. ما الان در دوران بعد از جنگ سرد و خصوصاٌ بعد از واقعه 11 سپتامبر هستیم. راه کارهای بسیاری هم برای بدست آوردن حقوق ملت ها، بدون مبارزه مسلحانه، تعریف و تجربه شده اند.

مهمتر از اینها، پیش نویس جدیدی است که به منظور تجدید نظر در وظایف سازمان ملل[4] که در سال 2005 در اجتماع رهبران جهان نوشته شد، و در آن هیچ اشاره ای به مبارزه مسلحانه و حق استفاده از آن را نکرده است. و اصولاٌ در این پیش نویس هر گونه عمل تروریستی، توسط هر کسی و در هر مکانی و به هر منظوری محکوم شده است.

مثال دیگرعهدنامه صادره در سال 2005 از طرف کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، در مورد فلسطین ، اگرچه باز بر حق تعیین سرنوشت فلسطینی ها تاکید شده و از تمامی اعضای سازمان ملل و قسمت های مختلف سازمان ملل خواسته که از این حق مسلم مردم فلسطین حمایت کنند، ولی در این قطعنامه هیچ گونه اشاره ای به حق مبارزه مسلحانه نشده است. در صورتی که در دهه های پیش، در قطعنامه های مشابه، این حق برای همواره گنجانده می شد. آقای صائب عریقات در مصاحبه ای، این عمل را تغییر نگرش جهان به مبارزه مسلحانه تعبیر کرد.

سازمان ملل تاکنون تعریفی برای تروریست پیدا نکرده است وعلتش این است که نمی شود همه را در یک طبقه جا داد. ولی دلایل بسیاری را می توان پیدا کرد که سازمان ملل مبارزات مسلح را حمایت نکرده است مانند مبارزات مسلحانه تامیل و کلمبیا. بیشترین ملتی که در دنیا سعی کرده اند، دلایل حقوقی در پشتیبانی جنبش مسلحانه خود پیدا کنند، تامیل ها هستند. ببرهای تامیل ها بعد از قتل وزیر خارجه تامیل، آقای لاکشمن کادیرگامار، توسط اتحادیه اروپا، از ورود به کشورهای عضو اتحادیه اروپا منع شدند[5]. و در 26 سپتامبر 2006 اتحادیه اروپا آنها را رسماٌ وارد لیست تروریست، اتحادیه اروپا کرد[6]. و کوفی عنان دبیر کل وقت سازمان ملل خود شخصاٌ درخواست کرد که برای مسافرت های ببرهای تامیل در جهان محدودیت ایجاد شود[7]. استدلال بسیار ساده این است که اگر مبارزه مسلحانه مجاز بود، این شرایط برای سازمان انقلابی تامیل به وجود نمی آمد.

سازمان عفو بین الملل بعنوان سازمانی بین المللی که بسیاری از قوانین مهم را به سازمان ملل را پیشنهاد داده و تصویب شده اند، مانند قانون جهانی منع شکنجه، همواره در بیانیه هایش در مورد هر درگیری مسلحانه، دو طرف درگیری را خطاب قرار می دهد و از دو طرف می خواهد که به راه های سیاسی و دیپلماسی برگردند.

حالت هولوکوست و کشتار جمعی، مثل رواندا و بوسنی و امروزه دارفو، بحران های بین المللی است و از مرزهای یک کشور و از یک منطقه بسیار فراتر هستند و ما در مورد شرایط عادی صحبت می کنیم که مردمی تحت سرکوب هستند، مستعمره شده اند و حقوق شان ضایع شده است. از لحاظ حقوقی این دو باهم فرق دارند و دو مفهوم مختلف هستند. منظور من البته از "عادی" به معنای ایده ال نیست و من فقط در مقایسه با هولوکوست و برای روشن شدن مبحث، بکار می برم.

جهان بعد از یازده سپتامبر عوض شده است، حتی آقای پروفسور لیاقت علی خان، استاد حقوق بین الملل که خود شخصاٌ حامی مبارزه مسلحانه است، به این نکته در مقاله اش[8] به خوبی اشاره کرده است.

اصولاٌ تجربه تاریخی نشان داده است که حقوق از طریق مبارزات مدنی و مسالمت آمیز بیشتر به دست آمده، تا از طریق مبارزات مسلحانه. مثال خوب اش هم حرکت ببرهای سیاه مالکوم ایکس و جنبش حقوق مدنی مارتین لوتر کینگ است. هر دو برای حقوق سیاهان آمریکا مبارزه می کردند. ببرهای سیاه راه مسلحانه را انتخاب کردند و مارتین لوتر کینگ راه مبارزه مسالمت آمیز. بعد ها معلوم شد سازمان پلیس فدرال، اف بی آی زمان آقای جی ادگار هوور، رییس مشهور این سازمان، هم ببرهای سیاه را به خشونت سوق داد و بعد هم آنها را سرکوب کرد. ولی جنبش حقوق مدنی مارتین لوتر کینگ، که مسالمت آمیز بود، موفق شد. در همان زمانی که ببرهای سیاه سازماندهی مسلحانه پیدا می کردند، مارتین لوتر کینگ فریاد می زد که یک خواب و یک رویا دارم[9].

این درست است که مبارزه مسلحانه احساسات را ارضا می کند و به غلیان در می آورد. و این باز درست است که در گذشته بعضی کشورها از طریق مبارزه مسلحانه تشکیل شدند. ولی این هم درست است که شرایط جهانی تغییر کرده و باید به این عامل بسیار مهم توجه کرد. خطای محاسبه گاهی جبران ناپذیر است.






[1] Importance of the universal realization of the right of peoples to self determination and of the speedy granting of independence to colonial countries and peoples for the effective guarantee and observance of human rights
http://domino.un.org/UNISPAL.NSF/9a798adbf322aff38525617b006d88d7/c867ee1dbf29a6e5852568c6006b2f0c!OpenDocument


[2] UN Law/fundamental Rights: Two Topics in International Law By Antonio Cassese, Published 1979 Martinus Nijhoff Publishers, ISBN 9028608281
[3] Guerrilla Warfare and Marxism: A Collection of Writings from Karl Marx to the Present on Armed By William J. Pomeroy, Published 1968 International Publishers, Original from the University of Michigan

[4] Revised draft outcome document
http://www.un.org/ga/59/hlpm_rev.2.pdf

[5] EU bans Tamil Tigers over murder
http://news.bbc.co.uk/1/hi/world/south_asia/4287608.stm


[6] EU adds Tamil rebels to its list of banned terrorist groups
http://www.iht.com/articles/2006/05/30/news/srilanka.php


[7] UN seeks Tamil Tiger travel ban
http://news.bbc.co.uk/1/hi/world/south_asia/4253745.stm

[8] http://baltimorechronicle.com/2005/091605AliKhan.shtml

[9] http://www.americanrhetoric.com/speeches/mlkihaveadream.htm

No comments: