Friday 20 January 2012

چرا بعنوان یک احوازی با حق آرژانتین در مورد جزایر فالکلند مخالف هستم؟



رضا وشاحی

در آستانه 30 سالگی شکست مفتضحانه آرژانتین در جنگ فالکلند توسط نیروهای نظامی بریتانیای کبیر هستیم. ژنرال های آرژانتینی که می خواستند مشکلات داخلی و سرکوب دموکراسی در آرژانتین را با مشکلات وطن پرستی و تبلیغات اینگونه منحرف کنند. با واکنش حکومت بریتانیا شکه شدند. فکر نمی کردند بریتانیا برای یک جزیره دور دست وارد جنگ شود.

در سی ساله گی این جنگ وقتی نظرات آرژانتینیها را می خوانید می بینید تمام استدلال آرژانتینیها این است که فالکند از لحاظ جغرافیایی به آرژانتین نزدیک تر است تا به بریتانیا. نتیجه می گیرند که بنابر این فالکند جزو آرژانتین است. ولی این نزدیکی و دوری در جهان حقوق معنایی ندارد.

عربستان هم به ایران نزدیک است ولی این به این معنا نیست که این نزدیکی جغرافیایی برای ایران حقی وارد می سازد. همچنان که صدام حسین فکر می کرد کویت را باید ضمیمه کند چون خطوط مرزی نزدیک و یا مبهم با عراق دارد. و این برخلاف قوانین بین المللی بود.

مهمترین دلیل که فالکند جزو بریتانیا است و نه آرژانتین این دلیل است که  مردم ساکن فالکند نمی خواهند جزو آرژانتین باشند. به همین دلیل فالکند جزو بریتانیاست و نه آرژانتین. دولت بریتانیا هم بر آن تاکید می کند. برای اینکه حق انتخاب مردم مهم است.

حق انتخاب یکی از اصولی ترین حقوق است. هم بعنوان فرد حق انتخاب داریم و هم حق انتخاب جمعی. هر ملتی حق دارد حق انتخاب داشته باشد. حالا جمعیت این ملت حتی اگر چند هزار نفر باشد. ین یک اصل بدیهی است.

این وضعیت در مورد عربستان اشغالی هم صحیحی است. یعنی اینکه اگر در یک رفراندوم آزاد و شرایط استاندارد بین المللی انتخابات و تحت نظارات سازمان ملل و سازمان ها ناظر متخصص در امور انتخابات مردم عرب الاحواز بتوانند در یک انتخابات شرکت کنند حتما رای به استقلال عربستان خواهند داد.

حق تعیین سرنوشت

اگر جمهوری اسلامی، فارس ها، خاک پرستان فاشیست و دموکرات نماهای های اوپوزیسیون مدعی دموکراسی و حقوق بشر در غرب واقعا تصور دارند که ملت عرب احواز با آنان است، چرا یک رفراندوم آزاد در عربستان برگزار نمی کنند که نشان دهنده این باشد که مردم عربستان به چه جهتی تمایل واقعی دارند.

همانطور که بریتانیا حاضر است به مردم اسکاتلند این حق را بدهد که خود برای آینده خود تصمیم بگیرند؛ مردم عربستان هم شایسته داشتن یک رفراندوم هستند.

واقعیت این است که تا ابد نمی توان هیچ ملتی را در قید و بند با سرکوب و شکنجه نگاه داشت. استقلال هند، الجزایر، تیمور شرقی،  جنوب سودان و بسیاری نمونه های دیگر در تاریخ معاصر نشان می دهند که استقلال عربستان شدنی است و یک خیالبافی نیست. به همین شکل اگر مردم فالکند تصمیم بگیرند که فردا خواهان الحاق به آرژانتین هستند به همین شکل هم بریتانیا نمی تواند جلویشان را بگیرد. این حق هر ملتی است که سرنوشت خود را در پای صندوق های رای انتخاب کند. اگر ادعای دموکراسی و حقوق بشر داریم این هم جزوی از دومکراسی و دموکرات بودن و حقوق بشر است.

مشکل فارس ها

مشکل فارس ها این است که تاکنون نشان داده اند نمی توانند دموکرات و مدافع واقعی حقوق بشر باشند.       خبرنگارانشان اخبار شکنجه و دستگیری و سرکوب ملت عرب عربستان را در غرب هم سانسور می کنند. محققینشان در سازمان ها و مراکز تحقیقاتی غرب در گزارش ها در مورد وضعیت اقلیت ها و ملت ها در ایران تا جایی که می توانند موضوع عربستان را با خباثت و پستی و بی شرفی تمام سانسور می کنند. لابی هایشان برای جلوگیری از حاد شدن اوضاع به نفع جمهوری اسلامی لابی می کنند که مبادا وضعیت حاد شده و به جنگ و درگریری و استقرار دموکراسی و آزادی در ایران منجر شود که مبادا ملت ها بتوانند حقوق خود را بدست آورند.

روزی که استقلال پیدا کنیم تمام این خباثت ها را می باید جزوی از تاریخ استقلال در کتاب های درسی دانش آموزانمان جای دهیم تا نسل های آینده بدانند به چه جماعتی روبرو بوده ایم.  
 

1 comment: