Monday 14 February 2011

احزاب احوازی نباید وارد مسایل دینی شوند


رضا وشاحی
 
2011.02.14

ترویج سنی گرایی

در سالهای اخیر حرکتی در احواز دیده شده است که سنی گرایی را در مقابل شیعه گرایی مطرح می نماید. به دلیلی قابل فهم  که جدا کردن سلطه حکومت فارسهای شیعه و همچنین نزدیک کردن قضیه اهواز به کشورهای عربی  از جمله دلایل آن می باشد. استدلال این است که کشورهای عربی جون سنی هستند به مساله اهواز اهمیت نمی دهند چون اکثریت شیعه دارد.

بحث من اینجاست که این ممکن است تا حدودی درست باشد ولی سنی گرایی راه حلی برای مسایل سیاسی و اجتماعی ما نیست. بافت و فیبر اجتماعی را دچار اختلاف می کند،  بین ما اختلاف شیعه و سنی ایجاد می کند.  در حالی که ما بشدت به اتحاد در میان اهوازی ها نیاز داریم. مرز بندی های جدید به سود ما نیست.

اگر بحث تغییر مذهب در راستای  بدست آوردن توجه سیاسی کشورهای قوی تر است، من می گویم که چرا اصولا مسیحی ( نوع  پروتستانت و نه ارتودکس و کاتولیک) نشویم؟  چرا که کشورهای مسیحی قدرت بسیار بیشتری در جهان نسبت به کشورهای عربی دارند و در ثانی مگر فلسطینی ها سنی نیستند و کشورهای عربی در طول اینهمه سال چه گلی به سر فلسطینی های سنی زده اند؟  نکته دیگر این است که اسلام با دموکراسی سازگار نمی باشد. چه اسلام سنی و چه اسلام شیعی هیچکدام برای احواز جامعه آزاد و دموکراسی نخواهند آورد. دین مسیحیت پروتستانت ( با همه موانع و برخوردهایش با دموکراسی
) بهرحال به شکل تاریخی نشان داده است که بستر مناسب تری نسبت به اسلام سنی و شیعه برای ایجاد دموکراسی و آزادی جامعه می باشد.  

 و اصولا ترویج دین جدید نمی بایست توسط احزاب سیاسی صورت بگیرد. این یعنی دخالت دین در سیاست و این درست نیست.  اگر تجربه حکومت جمهوری اسلامی یک درس برای ما اهوازی ها داشته باشد همانا این است که دین را می باید وارد سیاست نکرد. ترویج دین می بایست توسط سازمان های دینی صورت بگیرد که این شکل درست آن است.


این هم یک نقد جدی به حرکت حزب الوفاق بود که مسایل دینی را وارد سیاست می کرد. احزابی که با افکار اسلامی شکل می گیرند می باسیت متوجه باشند که در مدت کوتاه ممکن است نفوذ پیدا کنند  ولی در طولانی مدت خود عاملی برای جلوگیری از ترویج آزادی و دموکراسی خواهند بود.


این البته درست است که مذهب شیعه مذهبی پر از خرافات و افکار بسیار عقب مانده اجتماعی و سیاسی است و عامل سلطه فارس ها بر اهواز هم می باشد و اصولا فارس ها برنامه نفوذ خود را در منطقه از این طریق دنبال می کنند و عده ای از هموطنان اهوازی ما را هم به دنبال خمینی کشاند و حتی در جبهه های جنگ برد که در مقابل عرب های عراق قرار داد. و این یک مشکل بزرگ است که تنها با روشنگری  و تریج سکولاریسم می توان  راه حلی پیدا نمود. راه حلش ترویج عقاید سنی گرایی  آن هم نوع خشک آن نمی باشد.

احزاب اهوازی به جای ترویج هر دینی می بایست سکولاریسم را تبلیغ نمایند. سکولاریست و نیروهای وفادار سکولار و طبقه متوسط  آگاه،  سرمایه ما برای ایجغاد تغییرات بعدی می باشد.

سکولاریست های ما

متاسفانه سکولارهای ما به سکولاریسم وفادار نمی باشند و چون چپ زده هستند وقتی پا به سن می گذارند تازه یاد مذهب و خدا می افتند. در صورتیکه این سکولاریسم افراطی است که متاسفانه در بین چپ ها شایع است.

سکولاریسمی را که ما در اهواز نیاز داریم سکولاریسمی است که افرادی که در سیاست دست دارند، در زندگی شخصی خود به هر دینی تعلق داشته، ولی افکار دینی خود را وارد معادله های سیاسی نکنند. با سیستم سکولاریسم است که ادیان مختلف و افکار مختلف در کنار هم می توانند وجود داشته باشند و موجب رشد جامعه بشوند.

آزادی ادیان یعنی چه؟

 احترام به آزادی ادیان متاسفانه اینگونه برداشت شده است که هر کس هر دینی دارد قابل احترام است. که این درست است ولی نکته دیگر این است که آزادی ادیان یعنی اینکه هر کسی حق دارد دین خود را هم تغییر بدهد. و یا اصولا دین نداشته باشد. 

من متاسفانه وقتی می بینیم احزاب عربستانی از  آزادی ادیان صحبت می کنند، به این دو مورد اشاره نمی کنند و فقط به این بسنده می کنند که آ:زادی ادیان  "موجود"  را می بایست به رسمین شناخت. یا در مورد برخورد شدید حکومت ملاهای ایران با کسانی که مثلا در اهواز بهایی و یا مسیحی شده اند مطلبی منتشر نمی کنند.

با افراط گرایی مذهبی مبارزه کنیم

من نمی دانم چرا احزاب اهوازی که در مورد مسایل مختلف در کشورهای عربی بیانیه می دهند، بمب گذاری های اماکن مسیحی در مصر و عراق را محکوم نمی نمایند؟  مگر وظیفه احزاب مبارزه با قشری گری و افراطی گری نیست؟  اصولا چرا ما حملات القاعده را محکوم نمی کنیم؟  مگر اینهمه انسان بی گناه در عراق و شکورهای دیگر توسط القاعده کشته نشدند؟ این نکته ای است که احزاب اهوازی می بایست موضع خود را صریح و شفاف اعلام کنند.

من خطر نفوذ القاعده را در احواز بسیار جدی می بینم. القاعده یک گروه آنارشیست است که در نهایت خواستار ایجاد حکومت خلیفه اسلامی به شکل قرون وسطایی می باشد. با مدرنیزم و حقوق بشر به شدت مخالف است و دشمن درجه اول دموکراسی و آزادی می باشد. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما القاعده را نقد نکنیم. من از دوستان و نویسندگان اهواز که  در چند ساعت قدرت نوشتن تاریخ( بدون ذکر مرجع و منبع)  اهواز را دارند! در خواست می کنم که به مسایل اهواز به شکل مدرن تری بپردازند.




No comments: