Saturday 5 January 2008

چشم انداز امنیتی در منطقه نفت خیز اهواز

گزارش اقلیت ها

چشم انداز امنیتی در منطقه نفت خیز اهواز

نوشته: آلکس وتنکا

منبع: جینز دفنس

ترجمه: رضا وشاحی







منطقه سرشار از نفت و گاز ایران (اهواز) همچنین محل سکونت قومیتی است که مورد تبعیض قرار گرفته، از بیکاری رنج می برد. همانطور که حکومت ایران به علت اهمیت این منطقه، توجهش به این منطقه جلب شده، آلکس وتنکا اهمیت امنیتی و اقتصادی این هدف احتمالی آمریکا را بررسی می نماید.

همانطور که مواجهه ایران با غرب شدت می گیرد، رهبران ایران خود را برای مواجهه نظامی با آمریکا آماده می سازند. رهبران ایران با اینکه احتمال حمله زمینی را به ایران رد نمی کنند ولی محتمل ترین سناریو حمله را، حمله ای موشکی به مواضع نظامی، سیاسی و هسته ای می دانند.

حکومت ایران ظاهرا بر این باور است که چنین حمله ای 2 هدف را دنبال خواهد کرد: اول برچیدن برنامه هسته ای ایران برای گردن زدن رژیم و دوم فراهم آوردن امکانات برای تغییر رژیم در ایران.

محاسبات سیاسی

حکومت ایران همانطوریکه که می تواند در مقابل از دست دادن تاسیسات هسته ای و نظامی بایستد و مقاومت کند، خود را برای فاز بعد از حمله نظامی آماده می سازد که این اقدامات شامل حفظ ثبات سیاسی و اجتماعی می باشد. هدف اصلی حفظ ثبات در مناطقی است که احتمال شورش های قومی در آنها، به وسیله برخی گروه های قومی که مسلح هستند و بعد از حمله امریکا تشجیع خواهند شد، می باشد.

این محاسبات سیاسی موجب برکناری یحی رحیم صفوی فرمانده سپاه پاسداران شد که از سال 1997 فرماندهی این نیروی 145400 نفری را بر عهده دارد. جانشین وی محمد علی جعفری یک تئوریسین در جنگ های غیر کلاسیک است که به رژیم وفادار است و طی شورش دانشجویان در سال 1999 و 2003 توانایی خود را در سرکوب کردن نشان داده است.

علی خامنه ای که رهبری تمام نیروها را بر عهده دارد، همزمان جعفری را به فرماندهی نیروهای بسیج منصوب کرده است. بسیج نیروی میلیشیای رژیم ایران است که در خط اول سرکوب شورش های داخلی حضور دارد. از خامنه ای نقل شده است که گفته سپاه و بسیج وطیفه اصلی شان درگیری با دشمنان داخلی است. این انتصاب نشان دهنده اعتماد خامنه ای به جعفری نمی باشد، بلکه علامت روشنی است از نگرانی حکومت ایران از شورش داخلی می باشد.

در این زمینه ناآرامی های قومی در اطراف مرزهای، یک نگرانی جدی برای تهران می باشد، خصوصا که نارضایتی ها از حکومت مرکزی تهران، از بعد از انقلاب سابقه دارند. بهترین مثال هم شورش کردها و عرب ها در بین سالهای 80- 1979 می باشد.

در بین 30 استان ایران، استان خوزستان (اهواز) به علت داشتن ذخایر نفت و گاز و محل اصلی تامین بودجه ایران، دارای موقعیتی یگانه است. عرب های خوزستان اظهار می دارند که حکومت ایران و فارس های مسلط با آنان رفتاری تبعیض آمیز داشته و شهرهای آنان طی سال 2003 شاهد درگیری ها و ناآرامی بوده است. شورشهای عرقی در خوزستان (اهواز) نه تنها منبع حیاتی درآمد و بودجه ایران را به مخاطره می اندازد، بلکه دست و بال حکومت ایران را برای همگان کردن اقتصاد جنوب عراق با خود را نیز می بندد.

موهبت انرژی

نفت خوزستان (اهواز) برای اقتصاد ایران از زمان اکتشاف اولین چاه نفت در خاورمیانه در سال 1908حیاتی بوده است. خوزستان با 63213 کیلومتر مربع تنها حدود چهار درصد اراضی ایران را شامل می شود. با این حال این منطقه حدود 67 درصد نفت و 22 درصد دخیره گاز ایران را در خود جای داده است. این منطقه همچنین 21 درصد پالایشگاه های نفت، 34 درصد تاسیسات گازی، 25 درصد از تولید الکتریسیته، 26 درصد از صنایع پتروشیمی و 19 درصد از کل خطوط لوله ایران را در خود جای داده است. با این توصیفات و اضافه کردن اینکه تا 85 درصد صادرات ایران را نفت تشکیل می دهد و 60 درصد از بودجه دولت از نفت تامین می شود، اهمیت این منطقه آشکار می باشد.

علاوه بر مرکز گاز و نفت بودن، مجاورت منطقه اهواز با جنوب شیعه نشین عراق، این منطقه را از نطر راهیابی به بازار عراق، استراتژیک می کند. در سال 2005 حکومت ایران و عراق به شکل رسمی یک تفاهم نامه بارگانی امضا کردند و از آن زمان تاکنون حجم تجارت از میزان بسیار ناچیز قبل از آن به 2 میلیارد دلار رسیده است.

اجرای طرح های مشترک انرژی بین ایران و عراق نیز برای هر دو طرف سودآور می باشد. در آگوست 2007 حکومت عراق و ایران فاش کردند که قرار دادی برای احداث خط لوله به منظور وصل کردن نفت بصره به پالایشگاه آبادان امضا کرده اند. این خط لوله ظرفیت انتقال روزانه 20000 بشکه نفت از عراق به ایران را خواهد داشت.در مقابل ایران به عراق گاز مایع صادر خواهد کرد. همچنین گفتگوهایی بین عراق و ایران در مورد اکتشاف و توسعه میدان های نفتی مشترک در کنار مرز، مانند حوزه بزرگ آزادگان در جریان می باشد.

سیاست گذاران در تهران این همسان سازی اقتصادی را هم از نطر تجاری و هم از نظر سیاسی آینده نگرانه می بینند. این سرمایه گذاری ها هم بازار جدیدی را ایجاد خواهد کرد و هم از بازگشت به دورانی 2003 - 1968که حزب بعث سیاست های خصمانه علیه ایران داشت، جلوگیری خواهد کرد.

این استراتژی نیاز به این دارد که حکومت ایران به منطقه خوزستان دسترسی داشته باشد و منطقه خوزستان (اهواز) از نظر سیاسی – اجتماعی ثبات داشته باشد. به همین دلیل ایران دو هدف را دنبال می کند. از یک نظر حضور نظامی و امنیتی را در منطقه اهواز تقویت می کند و از طرف دیگر مخالفین جوان عرب را با ایجاد مشاغلی در بسیج تطمیع و ساکت نماید.

جدایی طلبان عرب

مثال مبارزات مسلحانه دستگیری فالح عبدالله المنصوری رهبر سازمان آزادی بخش اهواز در سال 2006 توسط نیروهای سوری در دمشق بود. سازمان آزادی بخش اهواز، سازمانی جدایی طلب است که برای استقلال اهواز مبارزه می کند. بین 800000 تا 2 ملیون نفر از جمعیت چهار ملیونی منطقه اهواز عرب هستند. بعلت اینکه حکومت ایران آمار را سانسور می کند و همچنین مانند دیگر جاها در خاورمیانه آمار اقلیت های نژادی و دینی محاسبه نمی شود، سرشماری دقیقی از منطقه اهواز موجود نمی باشد.

عبدالله منصوری هنوز محکوم نشده است ولی با اتهاماتی چون اقدام علیه امنیت ملی، محاربه با خدا، مواجه است که این متهم به این اتهامات اغلب با مجازات مرگ روبرو می شوند. حکومت ایران آقای عبدالله منصوری که در هلند زندگی می کرده را متهم به مشارکت
در بمب گذاری های اهواز بین سالهای 2005 و 2006 می کند. طی بمب گذاری در یکی از ساختمان های دولتی 20 نفر کشته شدند. محاکماتی که در سال 2006 برگزار شد 36 نفر از عرب های اهواز را به اتهام بمب گذاری محکوم کرد که نوزده نفر از آنان به اعدام محکوم شدند. از سال 2006 تاکنون پانزده نفر اعدام شده اند.

در 13 سپتامبر دادگاه انقلاب اسلامی اعلام کرد که سه نفر دیگر به جرم مشارکت در بمب گذاری اعدام خواهند شد و روزنامه های ایران اطهار کردند که 20 درصد از مجرمین هنوز آزاد می باشند.

حمایت های خارج از کشور

تهران اظهار می دارد که رهبران بلند پایه مسلح عرب در خارج از ایران ساکن هستند و از کمک های اطلاعاتی غرب بهره مند هستند و همچنین رهبران سابق حزب بعث عراق از حامیان آنان هستند که به دنبال ایجاد نارضایتی عرقی گسترده در منطقه می باشند. حزب بعث عراق از اوایل دهه هفتاد یکی از پشتیبانان پایه ای از جدایی طلبان عرب اهواز بوده است. و یکی از اهداف صدام حسین از حمله به ایران، آزاد سازی خوزستان عنوان شده بود.

پور محمدی وزیر داخلی ایران در 13 آگوست گفت که با اتخاذ برنامه های مناسب، وضعیت امنیتی منطقه که از سال 2005 توسط سرویس های امنیتی غربی، خصوصا بریتانیا، آمریکا و اسراییل بحرانی شده بود، ثبات دوباره پیدا کرده است.

پور محمدی همچنین اظهار داشت که عده زیادی از این افراد و محل نگاهداری سلاح هایشان شناسایی شده اند. بیشتر سلاح های مصادره شده کلاشنیکوف و کلت، همراه با فشنگ هایشان بوده است. در عین حال اعدام های در ملا عام عرب های مسلح بصورت عامل بازدارنده ای اجرا شدند که نشان دهنده این بودند که خشونت حالت عادی به خود گرفته است.

عراق به عنوان مثالی دیده شد که محل پایگاه های عرب های جدایی طلب بوده و تحت حمایت نیروهای بریتانیا و آمریکا در داخل منطقه اهواز دست به عملیات زده اند. همچنین از محل هایی که می شود به عنوان یک محل سازماندهی بلقوه در نظر گرفت می بایست از الدیوانیه، العلی الغربی و آلکومیت در شرق عراق نامبرد که محل اسکان 5500 نفر از عرب های اهوازی می باشد. بسیاری از این عرب ها بعد از سرکوب ژنرال مدنی در 1979 از ایران گریختند. عده دیگر کسانی بودند که به علت همکاری با مخابرات عراق در طی هشت سال جنگ بین ایران و عراق مجبور شدند که از ایران فرار کنند. کمپ اشرف، پایگاهی در شمال عراق که متعلق به سازمان مارکسیستی- اسلامی مجاهدین خلق است 2900 نفر را در خود جای داده است که تهران همچنین آنان را در خشونت های اخیر در اهواز دخیل می داند.

بعلت متعدد بودن و فراوانی و تعدد افکار سیاسی در جامعه عرب های اهواز، بسیار مشکل است که اندازه و وزن سیاسی سازمان ها را در جامعه ارزیابی نمود. چهار سازمان عمده جدایی طلب به این ترتیب هستند: سازمان آزادی بخش اهواز که در هلند مستقر است، جبهه مردمی عرب های اهواز که در لندن مستقر است، حرکت ملی آزادی بخش اهواز و جبهه آزادی بخش عرب های اهواز که در کانادا مستقر هستند.

بهرحال بیشترین فعالان سیاسی عرب اهوازی مدافع و طرفدار سیستم فدرالی در ایران هستند. که در آن عرب های اهواز بتوانند از خودمختاری بهره مند گردند. مشهورترین سازمان طرفدار فدارالیسم، حزب دموکراتیک همبستگی اهواز می باشد. که در سال 2002 تاسیس شد و جزیی از چتر و اتحادیه با اقوام دیگر در ایران می باشد. برخلاف دیگر گروه ها که شعارهایشان بر اساس پان عربیسم یا اسلام گرایی است، حزب همبستگی اهواز خود را به عنوان حزبی سکولار و مخالف با خشونت معرفی می کند که این شعار برای جذب قشر روشنفکر عرب های اهواز در داخل خوزستان(اهواز) مطرح شده است.

حزب دموکراتیک همبستگی اهواز همچنین روابط مهمی با احزاب سبز و سوسیالیست اروپا دارد. استراتژی حزب همبستگی اهواز براساس انعکاس گسترده احساسات مردم عرب اهواز می باشد و در عین حال برای ارتقای سطح زندگی در اهواز تلاش می کند.

به نظر می رسد که اقلیت کوچکی در اهواز حاضر هستند در اهواز از طریق خشونت به استقلال برسند و این انتخابی بود که در طول جنگ ایران و عراق موجود بود، که در طول همان جنگ بسیاری از عرب ها و فارس ها بر علیه عراق جنگیدند.

انگیزه های اجتماعی و اقتصادی

در حالی که حکومت ایران همواره نا آرامی ها را در اهواز به قدرت های خارجی نسبت می دهد، مشکلات اجتماعی و اقتصادی از دلایل غیر قابل انکار برای بیزاری مردم عرب اهواز از حکومت می باشد.

همراه با بیکاری انبوه خصوصا در میان عرب ها، حکومت ایران همچنین به طیفی از تجاوزات به حقوق مردم اهواز متهم می شود. این اتهامات شامل مصادره زمین، ممنوعیت تکلم به زبان عربی و ممارست فرهنگی عرب های اهواز است که در نهایت به جلوگیری از ادامه تحصیل جوانان عرب منجر می شود. اتهامات بر علیه فارس ها این است که انان عرب های اهواز را به عنوان ستون پنجم دشمن می بینند و اینکه حکومت تهران استیلای فارس ها را ترجیح می دهد.

17 نماینده مجلس خوزستان(اهواز) همواره به شکل علنی بر شکست حکومت در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی حکومت سخن گفته اند. منطقه در طول جنگ ایران و عراق آسیب های بسیار دید و درصد پیشرفت بازسازی نزدیک به صفر می باشد. لایحه ای را که نماینده گان برای تخصیص 1.5 درصد از فروش کل نفت برای اهواز در نظر گرفته بودند همواره در پارلمان ایران رد شده است. در نتیجه مقدار بودجه این استان کمتر از 1.5 درصد می اشد و حکومت بخش اعظم این بودجه را برای خود می برد و باقی را بین 30 استان دیگر تقسیم می کند.

گزارش کمیته اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در سال 2006 به وضعیت ناهنجار اقلیت قومی در خوزستان(اهواز) پرداخت. مرکز تحقیقیات مجلس ایلامی ایران هم در گزارشی بیان داشت که برای جلوگیری از ناآرامی های مشابه در سطح استان خوزستان(اهواز) به سرمایه گذاری به منظور مبارزه با فقر نیاز می باشد. بیکاری به عنوان یک معظل بزرگ جوانان عرب را به افکار رادیکالی مایل می کند. سرخوردگی سیاسی همچنین زیربنای حرکت های مسلح می باشد.

بنابراین محرومیت اقتصادی در ترکیبی از عدم داشتن نماینده سیاسی، از دلایل عمده نارضایتی سیاسی می باشد. در حالی که منطقه به سوی کاندید های اصلاح طلب رفت، رشد احساسات به این جهت بود که سیستم از طریق داخلی قابل به اصلاح نمی باشد. احمدی نژاد برای مثال هیچ وزیری عربی را در کابینه انتخاب نکرد.

یکی از نتایج سرخوردگی که بر اثر استقرار نظام رسمی شیعه در این ایجاد شده، پیدایش گرایش گسترده تغییر دین از شیعه به سنی می باشد. پدیده ای که هرگز در ایران معاصر تجربه نشده است. در حالی که خشونت های فرقه ای در سطه پایینی هستند، علایم نگران کننده ای وجود دارد. در اویل سال 2007 هاشم سیمری که ملایی با رتبه میانه بود و به موعظه بر ضد سلفی ها مشهور بود توسط مرد ناشناسی به قتل رسید.

منتقدان همچنین می گویند که سیاست دولت در جهت بهره مند کردن فارس ها در منطقه بوده است. نزدیک به 30 بعد از جنگ هنوز منطقه برای کشاورزان عرب مین زدایی نشده است و شرکت نفت، بزرگتریت پیمانکار استخدامی فقط فارس ها را استخدام می کند.

پاسخ تهران

بعد از نا آرامی های اخیر در منطقه، رهبر مذهبی ایران، علی خامنه ای اعلام کرد که شخصا نظارت بر پروژه های توسعه و فقر زدایی در منطقه را پیگیری خواهد کرد و احمدی نژاد هم وعده هایی در رابطه با بهبود وضعیت منطقه داد. به موازات اینها تهران خواهان ضمانت سیاسی می باشد موسوی جزایری نماینده خامنه ای در اهواز، با عده ای از سران عشایر دیدار نمود. در عین حال جعفری برخی فرماندهان را در شهر های استراتژیک خرمشهر و آبادان تغییر داد. نیروی ملیشیای بسیج هم در حال گردآوری نیرو است که در زمینه ایجاد همایش و برنامه های مختلف جهت افزایش حس ناسیونالیسم ایرانی در سال 2007 رکورد شکنی کرده است.

گفتگوی حکومت ایران با عرب های اهواز بسیار کارآمد تر از نسبت دادن ناآرامی ها به قدرت های خارجی و نادیده گرفتن منتقدان خواهد بود. این صحیح است که نارضایتی های سیاسی موجود در بین عرب ها، همانند دیگر قومیت ها مانند کردها و بلوچ ها می باشد ولی موقعیت ممتاز اقتصادی خوزستان(اهواز) آن را از آنان دور می کند.

ایجاد تنش در بین روابط حکومت مرکزی با منطقه اهواز موجب حملات خرابکری در خطوط حیاتی نفت همانند سال 2005 خواهد شد. سناریویی اینچنین تاثیر بسیار مهمی بر بازار های نفتی خواهد داشت. ایران با 136.3 بیلیون بشکه نفت بعد از سعودی دومین ذخیره نفت جهان را دارا می باشد. بسیاری از خطوط نفتی که به پایانه جزیره خارک متصل هستند از میان استان خوزستان(اهواز) عبور می کنند.

بهرحال ظهور گروه های مسلح در اهواز قابل اجتناب می باشد. در حالی که عده کمی از عرب های اهواز خواهان استقلال هستند و بیشتر عرب های اهوازی خود را ایرانی می دانند و خواهان بهره مند شدن از منافع اقتصادی هستند، حکومت ایران هنوز فرصت جلوگیری از بحران های شدید را دارا می باشد.







No comments: